English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
English Persian
Lantern-cross صلیب سنگی
Search result with all words
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
Other Matches
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
calvary نام صلیب گاه حضرت عیسی نمایش صلیب کردن حضرت عیسی
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
alpha crucis صلیب
acrux صلیب
rood صلیب
crosser صلیب
crossest صلیب
crosses صلیب
cross صلیب
crucifixes صلیب
maltese cross صلیب
crucifix صلیب
geneva cross صلیب سرخ
fyloft صلیب شکسته
haken kreuz صلیب شکسته
alpha crucis الفا- صلیب
southern cross صلیب جنوبی
inverted cross بالانس صلیب
cross bearer صلیب بردار
crucis صلیب جنوبی
cruciform بشکل صلیب
pectoral cross صلیب سینه
olympic cross صلیب المپیک
acrux الفا- صلیب
cross wise صلیب وار
crosslet صلیب کوچک
sign of the cross علامت صلیب
orpin عود صلیب
soiuthern cross صلیب جنوب
crossways بشکل صلیب
crucifer صلیب بردار
crosswise بشکل صلیب
victoria cross صلیب ویکتوریا
crux صلیب جنوبی
crucifixes صلیب عیسی
crucifix pendant صلیب آویزه
crucifix صلیب عیسی
Latin cross صلیب رومی
Red Cross صلیب سرخ
dedication cross صلیب مقدس
Calvary صلیب سردر
cygni طایر صلیب شمالی
RC مخفف صلیب سرخ
cruciferous چلیپادار صلیب دار
invention of the cross جشن یافتن صلیب
trolley cross over صلیب ترن برقی
cygnus طایر صلیب شمالی
to take the cross صلیب بدوش گرفتن
distinguished service cross نشان صلیب خدمت
distinguished flying cross نشان صلیب پرواز
american national red cross نشان صلیب سرخ امریکا
swastika صلیب شکسته المان نازی
cross support نگهداشتن بدن بحالت صلیب
greek cross صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
petrous سنگی
stony سنگی
lithic سنگی
clapper bridge پل سنگی
equiponderance هم سنگی
monolithic تک سنگی
stoney سنگی
lithoid سنگی
rock fill dam سد سنگی
petrean سنگی
petrolsal سنگی
barrier reef سد اب سنگی
crucifixions تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
ballistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
balistraria [قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
crucifixion تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
layer of rock لایه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
lithographic print چاپ سنگی
cordons ازاره سنگی
polyantography چاپ سنگی
eolith اسکله سنگی
gabion تور سنگی
autography چاپ سنگی
Stone Age پارینه سنگی
stone lining روکش سنگی
stone work کار سنگی
rock salt نمک سنگی
lithographs چاپ سنگی
lithograph چاپ سنگی
cordon ازاره سنگی
lithography چاپ سنگی
concretion سنگی شدن
mesolithic میانه سنگی
stone lining پوشش سنگی
paleolithic پارینه سنگی
paleolithic دیرینه سنگی
rock wash پوشش سنگی
bracket کژ پشت سنگی
stonework ساختمان سنگی
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
bless مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
blesses مبارک خواندن باعلامت صلیب کسی را برکت دادن
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
stone سنگ میوه سنگی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
snowdrifts تره تیزک سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
lithography روش چاپ سنگی
stoning سنگ میوه سنگی
boulder well چاه قلوه سنگی
breccia جوش خرده سنگی
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
stones سنگ میوه سنگی
aggregates کلوخه مصالح سنگی
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
hard pan قشر سنگی شده
en delit میل ستون سنگی
calcify اهکی یا سنگی کردن
lenten veil پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
hunger cloth پرده روی صلیب ومجسمه ها [دوران پرهیز وروزه کاتولیک ها]
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
sain تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
greybeard کوزه سنگی برای باده
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
palmer زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
crossbar خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars خط عرضی صلیب میله عرضی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com