Dictiornary-Farsi | صندوق بیمههای اجتماعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
social insurance fund	صندوق بیمههای اجتماعی


Other Matches

cases	صندوق
cashed	صندوق
water jacket	صندوق اب
cash office	صندوق
cash	صندوق
lacunar	صندوق
fund	صندوق
cashes	صندوق
cashing	صندوق
chest set	صندوق
case	صندوق
box	صندوق
boxes	صندوق
chest	صندوق
chests	صندوق
funded	صندوق
coffer	صندوق
hutches	صندوق
hutch	صندوق
coffers	صندوق
letterbox	صندوق پست
kench	تغار صندوق
letterboxes	صندوق مراسلات
letter box	صندوق پست
cash office	دایره صندوق
letterboxes	صندوق پست
letterbox	صندوق مراسلات
letter drop	صندوق پست
post-box	صندوق پست
poor box	صندوق اعانه
ballot boxes	صندوق ارا
trunks	بشکه صندوق
trunk	بشکه صندوق
ballot box	صندوق ارا
closets	صندوق خانه
closeting	صندوق خانه
closeted	صندوق خانه
postbox	صندوق پست
closet	صندوق خانه
cash deficit	کسر صندوق
to coffer	در صندوق اندوختن
post-boxes	صندوق پست
altar-tomb	صندوق مزار
money box	صندوق اعانه
box caisson	صندوق قالب پی
box maker	صندوق ساز
box type van body	بدنه صندوق
savings bank	صندوق پس انداز
pension fund	صندوق بازنشستگی
trustee savings bank	صندوق پس انداز
bins	جازغالی صندوق
bin	جازغالی صندوق
mailbox	صندوق پست
bank of deposit	صندوق پس انداز
mailboxes	صندوق پست
aid fund	صندوق تعاون
money box	صندوق دستگیری
case	صندوق جعبه
case	پوشانیدن صندوق
cases	صندوق جعبه
crates	صندوق مشبک
penny bank	صندوق پس انداز
money-box	صندوق اعانه
money-boxes	صندوق اعانه
strongbox	گاو صندوق
cashier's allowance	کسر صندوق
provident bank	صندوق پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
loan fund	صندوق وام
risk money	کسر صندوق
cases	پوشانیدن صندوق
caisson	صندوق مهمات
cash box	صندوق پول
crate	صندوق مشبک
orderly bin	صندوق زباله در خیابان
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
gold pool	صندوق مشترک طلا
boxy	بشکل صندوق مشت زن
chested	صندوق یا سینه دار
boot locke	قفل صندوق عقب
safecracker	دزد صندوق باز کن
boxlike	بشکل صندوق یاجعبه
depositary for a fund	سپرده برای یک صندوق
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
crates	صندوق بزرگ چوبی
crate	صندوق بزرگ چوبی
repository	صندوق تابوت فرف
repositories	صندوق تابوت فرف
mess treasurer	متصدی صندوق باشگاه
trunk [American E]	صندوق چمدان [خودرو]
boot [British E]	صندوق چمدان [خودرو]
posts	صندوق پست تعجیل
posted	صندوق پست تعجیل
post-	صندوق پست تعجیل
post	صندوق پست تعجیل
yegg	دزد صندوق شکن
cash registers	صندوق پول شمار
cash register	صندوق پول شمار
incase	در صندوق قرار دادن
trunks	چمدان بزرگ صندوق
trunk	چمدان بزرگ صندوق
casket	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cash	دریافت کردن صندوق پول
cashing	دریافت کردن صندوق پول
cashes	دریافت کردن صندوق پول
cashed	دریافت کردن صندوق پول
community chest	صندوق اعانه برای امورخیریه
savings and loan association	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
caskets	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
pillar box	صندوق پستی ستونی شکل
pillar boxes	صندوق پستی ستونی شکل
feretory	[صندوق آثار مقدس کلیسا]
IMF	مخفف صندوق بینالمللی پول
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
cash register	صندوق [محل پرداخت پول]
sales register	صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
raee show	نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
slop chest	صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
yeggman	جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
humidor	صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox	انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailboxes	انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company	شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
processionary	اجتماعی
socio economic	اجتماعی
socio political	اجتماعی
social	اجتماعی
public	اجتماعی
the herd instinct	حس اجتماعی
ecclesiastics	اجتماعی
ecclesiastic	اجتماعی
anti-social	ضد اجتماعی
anti social	ضد اجتماعی
societal	اجتماعی
communally	اجتماعی
communal	اجتماعی
Republicans	اجتماعی
Republican	اجتماعی
social exchange	تبادل اجتماعی
social evolution	تکامل اجتماعی
social programs	برنامههای اجتماعی
social insurance	بیمه اجتماعی
social learning	یادگیری اجتماعی
social policy	سیاست اجتماعی
social psychiatry	روانپزشکی اجتماعی
social instinct	غریزه اجتماعی
social fission	شکافت اجتماعی
social psychology	روانشناسی اجتماعی
social facilitation	تسهیل اجتماعی
social good	کالاهای اجتماعی
social reinforcement	تقویت اجتماعی
social health	بهداشت اجتماعی
social hygiene	بهداشت اجتماعی
social influence	نفوذ اجتماعی
social inhibition	بازداری اجتماعی
social habit	عادت اجتماعی
social pressure	فشار اجتماعی
social milieu	محیط اجتماعی
social mobility	تحرک اجتماعی
social motive	انگیزه اجتماعی
social need	نیاز اجتماعی
social norm	هنجار اجتماعی
social perception	ادراک اجتماعی
social organization	سازمان اجتماعی
social outlays	مخارج اجتماعی
social medicine	پزشکی اجتماعی
social immobility	بی تحرکی اجتماعی
social power	قدرت اجتماعی
social integration	یکپارچگی اجتماعی
social institution	نهاد اجتماعی
social intelligence	هوش اجتماعی
social lag	پس افتادگی اجتماعی
social phenomenon	پدیده اجتماعی
social situation	موقعیت اجتماعی
social maladjustment	ناسازگاری اجتماعی
social maturity	بلوغ اجتماعی
social peace	ارامش اجتماعی
social scientist	کارشناسعلوم اجتماعی
social life	زندگی اجتماعی
social workers	کارگزار اجتماعی
social workers	مددکار اجتماعی
social worker	کارگزار اجتماعی
social worker	مددکار اجتماعی
unsocialized	اجتماعی نشده
undersocialized	نارس اجتماعی
sociopsychological	اجتماعی- روانی
social self-concept	خودپنداری اجتماعی
sociopolitical	اجتماعی- سیاسی
sociopolitical	اجتماعی وسیاسی
sociogenesis	پدیدایی اجتماعی
social theory	نظریه اجتماعی
social system	نظام اجتماعی
social surplus	مازاد اجتماعی
social strcture	ساخت اجتماعی