Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English
Persian
money box
صندوق دستگیری
Other Matches
arrest
دستگیری
arrested
دستگیری
arrests
دستگیری
charities
دستگیری
captures
دستگیری
charity
دستگیری
seizure
دستگیری
distraint
دستگیری
seizures
دستگیری
capture
دستگیری
capturing
دستگیری
apprehensions
دستگیری
apprehension
دستگیری
apprehensions
هراس دستگیری
welfarism
دستگیری از بینوایان
apprehension
هراس دستگیری
in aid of
برای دستگیری
capture
دستگیر کردن دستگیری
captures
دستگیر کردن دستگیری
capturing
دستگیر کردن دستگیری
eleemosinary relief
دستگیری خیر خواهانه یامجانی
malicious prosecution
پیگرد یا دستگیری توام با سوء نیت
welfare state
کشوردارای تشکیلات رفاه اجتماعی دستگیری از بینوایان
out relief
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
evasion and scape
تاکتیک فرار از اسارت واجتناب از دستگیری مجدد به وسیله دشمن
chests
صندوق
chest
صندوق
fund
صندوق
hutch
صندوق
funded
صندوق
coffer
صندوق
boxes
صندوق
water jacket
صندوق اب
coffers
صندوق
hutches
صندوق
cash office
صندوق
cashes
صندوق
box
صندوق
cash
صندوق
case
صندوق
cases
صندوق
chest set
صندوق
cashing
صندوق
lacunar
صندوق
cashed
صندوق
Bounty hunter
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
mailbox
صندوق پست
kench
تغار صندوق
letter box
صندوق پست
letter drop
صندوق پست
loan fund
صندوق وام
money box
صندوق اعانه
pension fund
صندوق بازنشستگی
poor box
صندوق اعانه
postbox
صندوق پست
savings bank
صندوق پس انداز
provident bank
صندوق پس انداز
penny bank
صندوق پس انداز
trustee savings bank
صندوق پس انداز
altar-tomb
صندوق مزار
savings bank
صندوق پس انداز
strongbox
گاو صندوق
letterbox
صندوق پست
letterbox
صندوق مراسلات
letterboxes
صندوق پست
letterboxes
صندوق مراسلات
post-box
صندوق پست
post-boxes
صندوق پست
to coffer
در صندوق اندوختن
closet
صندوق خانه
cases
صندوق جعبه
box maker
صندوق ساز
box caisson
صندوق قالب پی
cases
پوشانیدن صندوق
bank of deposit
صندوق پس انداز
aid fund
صندوق تعاون
crate
صندوق مشبک
crates
صندوق مشبک
ballot boxes
صندوق ارا
money-box
صندوق اعانه
ballot box
صندوق ارا
trunks
بشکه صندوق
money-boxes
صندوق اعانه
trunk
بشکه صندوق
closets
صندوق خانه
closeting
صندوق خانه
closeted
صندوق خانه
box type van body
بدنه صندوق
case
پوشانیدن صندوق
mailboxes
صندوق پست
cash office
دایره صندوق
risk money
کسر صندوق
cashier's allowance
کسر صندوق
cash deficit
کسر صندوق
bins
جازغالی صندوق
cash box
صندوق پول
caisson
صندوق مهمات
bin
جازغالی صندوق
case
صندوق جعبه
caption
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
captions
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
post-
صندوق پست تعجیل
post
صندوق پست تعجیل
posted
صندوق پست تعجیل
repository
صندوق تابوت فرف
crate
صندوق بزرگ چوبی
boot
[British E]
صندوق چمدان
[خودرو]
crates
صندوق بزرگ چوبی
repositories
صندوق تابوت فرف
depositary for a fund
سپرده برای یک صندوق
posts
صندوق پست تعجیل
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
trunks
چمدان بزرگ صندوق
unemployment fund
صندوق تامین بیکاری
trunk
[American E]
صندوق چمدان
[خودرو]
social insurance fund
صندوق بیمههای اجتماعی
cash register
صندوق پول شمار
boxy
بشکل صندوق مشت زن
boxlike
بشکل صندوق یاجعبه
mess treasurer
متصدی صندوق باشگاه
orderly bin
صندوق زباله در خیابان
boot locke
قفل صندوق عقب
cash registers
صندوق پول شمار
yegg
دزد صندوق شکن
safecracker
دزد صندوق باز کن
chested
صندوق یا سینه دار
trunk
چمدان بزرگ صندوق
european monetary fund
صندوق پولی اروپا
gold pool
صندوق مشترک طلا
incase
در صندوق قرار دادن
exchanged stabilization fund
صندوق تثبیت ارز
cashed
دریافت کردن صندوق پول
international monetary fund
صندوق بین المللی پول
casket
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets
جعبه جواهر صندوق یاتابوت
community chest
صندوق اعانه برای امورخیریه
cash
دریافت کردن صندوق پول
cashes
دریافت کردن صندوق پول
IMF
مخفف صندوق بینالمللی پول
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
pillar box
صندوق پستی ستونی شکل
pillar boxes
صندوق پستی ستونی شکل
cashing
دریافت کردن صندوق پول
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
assist
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisted
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assisting
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
assists
همدستی و یاری کردن دستگیری کردن
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
sales register
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
raee show
نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
slop chest
صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
funded
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund
تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailboxes
انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
mailbox
انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
offshore company
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote.
رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com