Dictiornary-Farsi | صندوق پست تعجیل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 141 (7 milliseconds)

English	Persian
post	صندوق پست تعجیل
post-	صندوق پست تعجیل
posted	صندوق پست تعجیل
posts	صندوق پست تعجیل


Other Matches

acceleration	تعجیل
precipitance	تعجیل بسیار
precipitancy	تعجیل بسیار
acceleration	تعجیل افزایش
precipitative	مربوط به تعجیل کردن
precipitator	تعجیل یا تسریع کننده
haste makes waste	تعجیل موجب تعطیل است
chest set	صندوق
cash office	صندوق
lacunar	صندوق
water jacket	صندوق اب
funded	صندوق
fund	صندوق
coffers	صندوق
chest	صندوق
hutch	صندوق
coffer	صندوق
boxes	صندوق
hutches	صندوق
box	صندوق
chests	صندوق
cashes	صندوق
cashing	صندوق
case	صندوق
cash	صندوق
cashed	صندوق
cases	صندوق
letter drop	صندوق پست
trustee savings bank	صندوق پس انداز
savings bank	صندوق پس انداز
cash office	دایره صندوق
penny bank	صندوق پس انداز
aid fund	صندوق تعاون
letter box	صندوق پست
loan fund	صندوق وام
money box	صندوق دستگیری
money box	صندوق اعانه
pension fund	صندوق بازنشستگی
kench	تغار صندوق
provident bank	صندوق پس انداز
post-box	صندوق پست
post-boxes	صندوق پست
to coffer	در صندوق اندوختن
letterboxes	صندوق مراسلات
letterboxes	صندوق پست
savings bank	صندوق پس انداز
poor box	صندوق اعانه
postbox	صندوق پست
strongbox	گاو صندوق
letterbox	صندوق پست
letterbox	صندوق مراسلات
altar-tomb	صندوق مزار
closeted	صندوق خانه
box caisson	صندوق قالب پی
bank of deposit	صندوق پس انداز
mailbox	صندوق پست
ballot boxes	صندوق ارا
ballot box	صندوق ارا
trunks	بشکه صندوق
crate	صندوق مشبک
crates	صندوق مشبک
money-box	صندوق اعانه
trunk	بشکه صندوق
money-boxes	صندوق اعانه
closeting	صندوق خانه
case	صندوق جعبه
closets	صندوق خانه
closet	صندوق خانه
box maker	صندوق ساز
box type van body	بدنه صندوق
case	پوشانیدن صندوق
caisson	صندوق مهمات
bin	جازغالی صندوق
bins	جازغالی صندوق
mailboxes	صندوق پست
cases	صندوق جعبه
cash box	صندوق پول
cash deficit	کسر صندوق
cashier's allowance	کسر صندوق
cases	پوشانیدن صندوق
risk money	کسر صندوق
boot [British E]	صندوق چمدان [خودرو]
repositories	صندوق تابوت فرف
depositary for a fund	سپرده برای یک صندوق
trunk [American E]	صندوق چمدان [خودرو]
repository	صندوق تابوت فرف
crate	صندوق بزرگ چوبی
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
crates	صندوق بزرگ چوبی
trunks	چمدان بزرگ صندوق
european monetary fund	صندوق پولی اروپا
cash registers	صندوق پول شمار
exchanged stabilization fund	صندوق تثبیت ارز
safecracker	دزد صندوق باز کن
cash register	صندوق پول شمار
incase	در صندوق قرار دادن
mess treasurer	متصدی صندوق باشگاه
gold pool	صندوق مشترک طلا
social insurance fund	صندوق بیمههای اجتماعی
orderly bin	صندوق زباله در خیابان
boot locke	قفل صندوق عقب
boxy	بشکل صندوق مشت زن
boxlike	بشکل صندوق یاجعبه
chested	صندوق یا سینه دار
yegg	دزد صندوق شکن
unemployment fund	صندوق تامین بیکاری
trunk	چمدان بزرگ صندوق
international monetary fund	صندوق بین المللی پول
cashed	دریافت کردن صندوق پول
cashes	دریافت کردن صندوق پول
cashing	دریافت کردن صندوق پول
IMF	مخفف صندوق بینالمللی پول
feretory	[صندوق آثار مقدس کلیسا]
cash	دریافت کردن صندوق پول
pillar boxes	صندوق پستی ستونی شکل
community chest	صندوق اعانه برای امورخیریه
pillar box	صندوق پستی ستونی شکل
savings and loan association	صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
casket	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cash register	صندوق [محل پرداخت پول]
caskets	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
yeggman	جانی ولگرد دزد صندوق شکن
fund	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
sales register	صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
funded	تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
raee show	نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
slop chest	صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
safe deposit	صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
humidor	صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailbox	انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes	انباره پیغام های پستی صندوق پست
letter-box company	شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company	شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box	صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
petty cash	صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To cast ones vote.	رأی خودرا دادن (به صندوق رأی ریختن )
special drawing rights	این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است

post