Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
rain box
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
Other Matches
flesh brush
لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
gargoyle
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles
ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
logogram
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
toy
اسباب بازی
toys
اسباب بازی
playthings
اسباب بازی
plaything
اسباب بازی
scat
مالیات صدای پاره شدن چیزی رگبار باران
toylike
مثل اسباب بازی
baubles
اسباب بازی بچه
bauble
اسباب بازی بچه
toyer
سازنده اسباب بازی
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
yoyo
نوعی اسباب بازی بچگانه
panatrope
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
noah ark
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
personify
رل دیگری بازی کردن
personifying
رل دیگری بازی کردن
personified
رل دیگری بازی کردن
personifies
رل دیگری بازی کردن
alarmed
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
golden rain
یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
to blast something
با صدای خیلی بلند بازی کردن
[آلت موسیقی]
morphing
جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
rainsquall
باد و باران باران شدید
rainstorms
باد و باران باران شدید
rainstorm
باد و باران باران شدید
they serve it with butter
با کره انرامی اورند
solids press down
دج ها سوی پایین فشار می اورند
gum senegal
یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
oyster bar
میخانهای که صدف برای مردم می اورند
accept as true
گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
it films well
درفیلم خوب درمی اید
The noice gets my monkey up .
این سر وصداها کفرم را درمی آورد
She fabricates them. she makes them up .
اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
alpha privative
الف سالبه که در سر برخی واژههای انگلیسی نیز درمی اید
pusher tractor
تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
to shoot one's mouth off
<idiom>
چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت
[مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
escheat
در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
cluster mill
فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
afterwards
پس ازان
thereof=of that
ازان
therefter
ازان پس
therefter
پس ازان
away
پس ازان
thence
پس ازان
helmzhold resonator
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
subsequent to that event
پس ازان رویداد
eftsoon
اندکی پس ازان
long a
مدتهاپس ازان
it is all greek to me
ازان سودرنمیاورم
thereafter
بعد ازان
this is inferior to that
این ازان
therein
ازان حیث
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
this is better than that
این ازان بهتراست
next
نزدیک ترین پس ازان
he is not of that stamp
ازان جنس نیست
wellŠwhat of it?
چه نتیجهای ازان بدست می اید
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dice box
پیالهای که طاس را ازان میریزند
dye wood
چوبی که ازان رنگ میگیرند
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
i gave up the idea
ازان خیال صرف نظر کردم
fitch
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
mofette
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
it came to my knowledge
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
feed door
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
secernent
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it is not d.
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
castle
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
castles
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
fustic
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
fly bane
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
to slit hide into thongs
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pete cock
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
gopher wood
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
helmcloud
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
mulches
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulch
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cashing
صندوق
lacunar
صندوق
boxes
صندوق
cases
صندوق
box
صندوق
coffers
صندوق
fund
صندوق
cashes
صندوق
cashed
صندوق
hutches
صندوق
hutch
صندوق
cash
صندوق
chest set
صندوق
cash office
صندوق
funded
صندوق
water jacket
صندوق اب
chests
صندوق
chest
صندوق
case
صندوق
coffer
صندوق
pliantly polonica
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
Susurrus
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
mailbox
صندوق پست
trunks
بشکه صندوق
letterboxes
صندوق مراسلات
ballot box
صندوق ارا
trunk
بشکه صندوق
closeting
صندوق خانه
letterbox
صندوق مراسلات
altar-tomb
صندوق مزار
closets
صندوق خانه
to coffer
در صندوق اندوختن
ballot boxes
صندوق ارا
post-box
صندوق پست
post-boxes
صندوق پست
crate
صندوق مشبک
mailboxes
صندوق پست
letterbox
صندوق پست
crates
صندوق مشبک
cashier's allowance
کسر صندوق
closeted
صندوق خانه
caisson
صندوق مهمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com