English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
simulacrum صورت خیالی خیال
Other Matches
idealising بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
romanticize بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticising بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark سر زمین خیالی داستان خیالی
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
fanciful خیالی
phantasmal خیالی
fictitious خیالی
phantasy خیالی
imaginary خیالی
romantic خیالی
fantasmal خیالی
viewy خیالی
romantics خیالی
romantically خیالی
abandoning بی خیالی
visionaries خیالی
visionary خیالی
chimerical خیالی
vagariously خیالی
visional خیالی
illusional خیالی
abandons بی خیالی
abandon بی خیالی
insubstantial خیالی
metaphsical خیالی
laputan خیالی
fantastic خیالی
fantastical خیالی
phantasmic خیالی
brainchild خیالی
dreamy خیالی
dreamier خیالی
poetic خیالی
dreamiest خیالی
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
kinephantom حرکت خیالی
phantoms خیالی روح
phantom خیالی روح
ideational خیالی اندیشهای
notional income درامد خیالی
abstracting مطلق خیالی
imaginativeness خیالی بودن
imagnarily بطور خیالی
humoresque تصنیف خیالی
ideative خیالی اندیشهای
unrealistically خیالی تصوری
fantastically بطور خیالی
Utopias خیالی و تصوری
sobriquet لقب خیالی
sobriquets لقب خیالی
soubriquets لقب خیالی
babel طرح خیالی
vagarious خیالی وهمی
abstracts مطلق خیالی
eidolon تصویر خیالی
undreamed of خیالی رویایی
images تصور خیالی
image تصور خیالی
abstract مطلق خیالی
dreamful غیرواقعی خیالی
accidencental color رنگ خیالی
delusory وهمی یا خیالی
Utopia خیالی و تصوری
f.claims دعاوی خیالی
soubriquet لقب خیالی
spectral خیالی طیفی
fantast ادم خیالی
shangri بهشت خیالی
suppositious فرضی خیالی
phantom limb اندام خیالی
fantasie اهنگ خیالی
fantasia اهنگ خیالی
fancy picture عکس خیالی
fine spun دقیق خیالی
bizarre خیالی وهمی
unrealistic خیالی تصوری
fancifully بطور خیالی
false stereo تصویر خیالی
utopian خیالی و غیر عملی
pruriently از روی هرزه خیالی
imaginary friends دوستان خیالی [روانشناسی]
wonderland کشور زیبای خیالی
wonderlands کشور زیبای خیالی
A castle in the air. Wishful thinking. آرزوی واهی ( خیالی)
idealism سبک هنری خیالی
visionist ادم خیالی یاغیرعملی
to chuck up the sponge از خیالی دست کشیدن
fictitious force نیروی خیالی [فیزیک]
pipe dreams نقشه خیالی و موهوم
fantasy هوس نقشه خیالی
fantasies هوس نقشه خیالی
unreal غیر واقعی خیالی
mirage نقش بر اب امر خیالی
false stereo تصویربرجسته بین خیالی
extravaganza ازیک شخصیت خیالی
extravaganzas ازیک شخصیت خیالی
mirages نقش بر اب امر خیالی
pipe dream نقشه خیالی و موهوم
fantasticality طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
fantastico ادم خیالی و خنده اور
shadow بحریف خیالی مشت زدن
surrealism سبک نگارش خیالی سوررئالیسم
shadowing بحریف خیالی مشت زدن
shadowed بحریف خیالی مشت زدن
shadows بحریف خیالی مشت زدن
liliputian وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
phantasmagorias منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
phantasmagoria منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
whim wham شیی ء یا چیز هوس انگیز و خیالی
She has a twisted mind . آدم کج خیالی است ( سوء ظن دارد )
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
To live in a fools paradise . گول خوشیهای خیالی وزود گذر را خوردن
to be on a guilt trip <idiom> احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند [اصطلاح روزمره]
fantasm خیال
plan خیال
apparitions خیال
whim خیال
fata morgana خیال
conceptualization خیال
whims خیال
fancied خیال
intention خیال
intentions خیال
fancy خیال
fanciest خیال
doubleganger خیال
idealogy خیال
freewheeling بی خیال
fancies خیال
fancying خیال
plans خیال
design خیال
carefree بی خیال
fiction خیال
fictions خیال
humours خیال
humouring خیال
phantom خیال
humoured خیال
phantoms خیال
humour خیال
humors خیال
humoring خیال
humored خیال
inapprehensive بی خیال
ideologies خیال
ideology خیال
hallucinations خیال
hallucination خیال
designs خیال
minds خیال
minding خیال
notion خیال
notions خیال
mind خیال
figments خیال
wraith خیال
wraiths خیال
figment خیال
phantasy خیال
notional خیال
apparition خیال
phantasma خیال
fantasy خیال
fantasies خیال
spectrum خیال
dump خیال
get off بی خیال شدن
ghosts جان خیال
flights of fancy بال خیال
Utopias وهم و خیال
ghost جان خیال
starry eyed خیال اندیش
Utopia وهم و خیال
think خیال کردن
thinks خیال کردن
fancy free عاری از خیال
far away پریشان خیال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com