Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
pictogram
صورت نگاشت
Other Matches
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
maps
نگاشت
map
نگاشت
mapping
نگاشت
mapping
نگاشت
[ریاضی]
transformation
نگاشت
[ریاضی]
seismogram
لرزه نگاشت
map
نگاشت
[ریاضی]
footnotes
زیر نگاشت
footnote
زیر نگاشت
monographs
ویژه نگاشت
monograph
ویژه نگاشت
memory mapping
نگاشت حافظه
memory map
نگاشت حافظه
mapping device
دستگاه نگاشت
spectrogram
طیف نگاشت
ideogram
مفهوم نگاشت
log books
رخداد نگاشت
log book
رخداد نگاشت
correlogram
همبستگی نگاشت
oscillogram
نوسان نگاشت
climatograph
اقلیم نگاشت
linear map
نگاشت خطی
[ریاضی]
bit mapped graphics
گرافیک نگاشت ذره یی
linear mapping
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear transformation
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear function
نگاشت خطی
[ریاضی]
memory mapped i/o
ورودی- خروجی نگاشت حافظه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
memory mapped video
نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
Bijection
نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
slipped
صورت
formed
صورت
faces
صورت
slips
صورت
kalendar
صورت
face
صورت
figuring
صورت
rosters
صورت
roster
صورت
mazard
صورت
rolls
صورت
images
صورت
image
صورت
phase
صورت
providing
در صورت
figure
صورت
phased
صورت
phases
صورت
rolled
صورت
statements
صورت
form
صورت
effigy
صورت
effigies
صورت
medals
صورت
physiognomies
صورت
physiognomy
صورت
medal
صورت
listing
صورت
listings
صورت
statement
صورت
roll
صورت
figures
صورت
conformer
هم صورت
list
صورت
invoicing
صورت
forms
صورت
version
صورت
visages
رو صورت
visage
رو صورت
filed
صورت
file
صورت
freckle
لک صورت
hue
صورت
hues
صورت
conformational isomers
هم صورت
shape
صورت
shapes
صورت
circumstantially
در صورت
coat card
صورت
invoice
صورت
versions
صورت
invoiced
صورت
constellation
صورت
constellations
صورت
slip
صورت
facies
صورت
invoices
صورت
serials
و به صورت سری
canonical form
صورت متعارفی
at that rate
در این صورت
asterism
صورت فلکی
at any rate
درهر صورت
inventory
صورت اموال
sales check
صورت فروش
powder
پودر صورت
powdering
پودر صورت
f.artery
شریان صورت
externallze
صورت فاهردادن
erythema
گل انداختن صورت
enumeration
صورت ریز
pictography
صورت نگاری
pictograph
صورت نگاره
face card
ورق صورت
primordial image
صورت ازلی
proces verbal
صورت مجلس
processionize
صورت مجلس
difference tone
صورت افتراقی
programme of work
صورت کارها
powders
پودر صورت
to take an inventory of
صورت دارایی
serial
و به صورت سری
certificate of expenditure
صورت حساب
unfigured
بی صورت ساده
similitude
شباهت صورت
veiling
تور صورت
waveform
به صورت موج
white face
جانورسفید صورت
BS
صورت فروش
conditionality
صورت شرطی
complement form
صورت متمم
face powder
پودر صورت
face powders
پودر صورت
complement form
صورت متممی
clear text
به صورت کشف
transfiguration
تبدیل صورت
certificate of expenditure
صورت هزینه
celestial body
صورت فلکی
sentential form
صورت جملهای
sick list
صورت بیماران
reorganization
صورت جدید
standard form
صورت متعارف
isolate
به صورت الکتریکی
isolates
به صورت الکتریکی
stop list
صورت متخلفین
rosters
صورت کار
isolating
به صورت الکتریکی
carte
صورت غذا
court card
صورت :شاه
to put in to shape
سر و صورت دادن
the brush
صورت گری
portraiture
نقاشی از صورت
rosters
صورت نگهبانی
bill of sale
صورت فروش
roster
صورت کار
roster
صورت نگهبانی
schedule
صورت فهرست
scheduled
صورت فهرست
list of promotiona
صورت ترفیعات
long robe
صورت کشیده
schedules
صورت فهرست
bill of quantities
صورت مقداری
minute
صورت جلسه
breadboard
می صورت گیرد
minutes
صورت جلسه
archetypes
صورت ازلی
bills of fare
صورت غذا
bill of fare
صورت غذا
formalism
صورت گرایی
constellation
صورت فلکی
constellations
صورت فلکی
if possible
در صورت توانایی
if possible
در صورت امکان
if need be
در صورت بایست
record
صورت مذاکرات
if so
در صورت مثبت
imbody
صورت خارجی
impanel
در صورت نوشتن
if necessary
در صورت لزوم
semblance
صورت فاهر
archetype
صورت ازلی
free list
صورت مجانی ها
matricula
صورت اعضا
normalized form
صورت هنجار
numerator
صورت کسر
transformation
تبدیل صورت
accomplishing
صورت گرفتن
on foot
به صورت پیاده
accomplishes
صورت گرفتن
outside appearance
صورت فاهر
outward show
صورت فاهر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com