Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
let	ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets	ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting	ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
Other Matches
impact ionization	ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
quoted	تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes	تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote	تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
repeater coil	سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism	تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
Not a peep out of you !	نفست در نیاید !
one cannot put back the time <proverb>	زمان گذشته نیاید به بر
repeat	تکرار کردن تکرار شدن
repeats	تکرار کردن تکرار شدن
If you dont mind my saying.	اگر از حرفم بدتان نیاید
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
tricrotism	نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
misifit	جامه یا چیز دیگری که باندازه کسی در نیاید
A watched pot never boils. <proverb>	چون به قورى چشم دوزى هرگز بجوش نیاید .
cost plus contracts	به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
Thank God!	خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness!	خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
reckons	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon	حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance	تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts	حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
capitalized expense	هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
overdrawn account	حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
pile helmet	کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
To bring someone to account.	کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books.	حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege	دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings	تصفیه حساب صورت حساب
reckoning	تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements	حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register	بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
gyro repeater	تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
account	حساب صورت حساب
no year oppropriation	حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer	ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a	اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
dicrotism	دو ضربهای
traumatic	ضربهای
posttraumatic	پس ضربهای
strode analysis	تحلیل ضربهای
whipping	حرکت ضربهای
impact load	بار ضربهای
impulse discharge	تخلیه ضربهای
shock concrete	بتن ضربهای
impact strength	استحکام ضربهای
impact printer	چاپگر ضربهای
mach wave	موج ضربهای
implusive excitation	تحریک ضربهای
detonation	انفجار ضربهای
sambon kumite	مبارزه سه ضربهای
percussion press	پرس ضربهای
shock wave	موج ضربهای
drop test	ازمایش ضربهای
shock excitation	تحریک ضربهای
partial products	حاصل ضربهای جز
impact exitation	تحریک ضربهای
detonations	انفجار ضربهای
impluse exitation	تحریک ضربهای
impulse turbine	توربین ضربهای
impluse switch	تکمه ضربهای
impluse sender	مولد ضربهای
impact force	نیروی ضربهای
impluse switch	کلید ضربهای
impluse voltage	فشار ضربهای
impluse tachometer	تاکومتر ضربهای
batch mixer	مخلوط کن ضربهای
transient voltage	ولتاژ ضربهای
australian crawl	کرال دو ضربهای
tricrotic	نبض سه ضربهای
impluse wave	موج ضربهای
implusing signal	سیگنال ضربهای
pulsating load	بار ضربهای
impluse inertia	لختی ضربهای
ippon kumite	مبارزه تک ضربهای
impulsive force	نیروی ضربهای
impluse function	تابع ضربهای
impluse breakdown	شکست ضربهای
impluse contact	کنتاکت ضربهای
impluse current	جریان ضربهای
percussion welding	جوشکاری ضربهای
impluse detector	اشکارسازجریان ضربهای
impluse distortion	اعوجاج ضربهای
impluse generator	مولد ضربهای
shock waves	موج ضربهای
daisy wheel printer	چاپگر اصلی ضربهای
percussion riveter	پرچ کننده ضربهای
joint	مفصل اتصال ضربهای
wavelet	موج ضربهای کوچک
tensile impact test	ازمایش کشش ضربهای
pulsed resistance welding	جوشکاری مقاومتی ضربهای
pusher type furnace	کوره نوع ضربهای
detached shock wave	موج ضربهای منفصل
impluse withstand voltage	فشار ضربهای ایستا
impluse breakdown voltage	فشار شکست ضربهای
impluse circuit	مدار جریان ضربهای
impluse voltage cascade	ابشار فشار ضربهای
impluse current generator	مولد جریان ضربهای
impluse protective level	سطح فشار ضربهای
impluse turbine	توربین فشار ضربهای
impluse voltage test	ازمایش فشار ضربهای
jia ippon kumite	مبارزه ازاد تک ضربهای
mach line	موج ضربهای ضعیف
impact transducer	مبدل فرایندهای ضربهای
normal shock wave	موج ضربهای عمود
jar ramming method	روش ضربهای قالبریزی
impluse voltage stress	تنش فشار ضربهای
impluse voltage generator	مولد فشار ضربهای
impluse test	ازمایش فشار ضربهای
impact crusher	سنگ شکن ضربهای
impluse voltage generation	تولید فشار ضربهای
impluse sound level	سطح صوت ضربهای
oblique shock wave	موج ضربهای مایل
impluse voltage test technipue	روش ازمایش فشار ضربهای
bank shot	ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
impluse response	رفتار در مقابل فشار ضربهای
counting	تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counted	تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count	تعداد جریانهای ضربهای شمردن
hig low jack	ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
tricrotic	ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse circuit	مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse high tension generator	مولد فشار قوی ضربهای
instantaneous short circuit current	جریان اتصال کوتاه ضربهای
counts	تعداد جریانهای ضربهای شمردن
lily	ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
do split	ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
double pinochle	ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
lilies	ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
half worcester	ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
initial alternating short circuit curren	جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
big ball	ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
big four	ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
bedpost	ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
light hit	ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
forcing shot	ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
lenght	ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
sour apple	ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
give a catch	زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
late cut	ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
leg glance	ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
lofts	ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
loft	ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
keilo	ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
impluse voltage testing plant	ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
bank shot	ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
lip	ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
sidehiller	ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
deflection	ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflections	ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
jar	این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars	این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
force	ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
jarred	این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
forces	ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing	ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
maximum asymmetric three phase	current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
blocking	گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
duplication	تکرار
recidivism	تکرار
reduplication	تکرار
repeat	تکرار
repeats	تکرار
iteration	تکرار
iterance	تکرار
ingemination	تکرار
practicing	تکرار
tautologies	تکرار
frequentation	تکرار
reiteration	تکرار
epanalepsis	تکرار
renewals	تکرار
renewal	تکرار
frequence	تکرار
frequentness	تکرار
many times <adv.>	به تکرار
replication	تکرار
practising	تکرار
practises	تکرار
practise	تکرار
tautology	تکرار
rehearsal	تکرار
recapitulation	تکرار
frequency	تکرار
frequently <adv.>	به تکرار
rehearsals	تکرار
a lot of times <adv.>	به تکرار
repetitions	تکرار
frequencies	تکرار
regularly [often] <adv.>	به تکرار
recapitulations	تکرار
often <adv.>	به تکرار
practice	تکرار
repetition	تکرار
oft [archaic, literary] <adv.>	به تکرار
on any number of occasions <adv.>	به تکرار
repeater	تکرار کننده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com