English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
bank shot ضربهای که به دیوار بخورد و برگردد
Other Matches
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
lobbed ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
bows ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bow ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowed ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
bowing ضربه از گوشه که به عقب دیوار کناره و بعد به دیوارکناره دیگر و بعد به دیوارمقابل بخورد
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
impact ionization ایونیزاسیون ضربهای یونیزاسیون ضربهای
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
tricrotism نبض سه ضربهای ضربان نبض بطور سه ضربهای
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
If things changer one day then … اگر روزی ورق برگردد آنوقت ...
bank shot پرتابی که به تخته بخورد
chip seal شن بخورد راه دادن
recovery فرایندهایی که نیازدارندسیستم به وضعیت طبیعی پس از خطا برگردد
recoveries فرایندهایی که نیازدارندسیستم به وضعیت طبیعی پس از خطا برگردد
he is too p asto what he eats زیاد دربندان است که چه بخورد
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
planegency صدای خیزاب که بکرانه دریا بخورد
macadam blinding خورده سنگ بخورد راه دادن
The craps should match the curtains. پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
Dont let the grass grow under your feet. نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
blackguard سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
blackguards سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
to fight to a finish تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
returned دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returning دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
returns دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
adjacent نزدیک دیوار به دیوار
boast ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasts ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
duck and drake پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
cycles 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycle 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
cycled 1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر
loft ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
I´m as hungry as a horse. آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
hungry as a hunter <idiom> آنقدر گشنه که روده بزرگ روده کوچک را بخورد
traumatic ضربهای
posttraumatic پس ضربهای
dicrotism دو ضربهای
ippon kumite مبارزه تک ضربهای
impulse discharge تخلیه ضربهای
impact printer چاپگر ضربهای
impact strength استحکام ضربهای
impulse turbine توربین ضربهای
impluse generator مولد ضربهای
impluse function تابع ضربهای
impluse distortion اعوجاج ضربهای
impluse detector اشکارسازجریان ضربهای
impluse current جریان ضربهای
impluse contact کنتاکت ضربهای
whipping حرکت ضربهای
impluse breakdown شکست ضربهای
impulsive force نیروی ضربهای
impact load بار ضربهای
partial products حاصل ضربهای جز
drop test ازمایش ضربهای
shock concrete بتن ضربهای
percussion welding جوشکاری ضربهای
strode analysis تحلیل ضربهای
tricrotic نبض سه ضربهای
transient voltage ولتاژ ضربهای
batch mixer مخلوط کن ضربهای
percussion press پرس ضربهای
shock waves موج ضربهای
impact force نیروی ضربهای
shock excitation تحریک ضربهای
impluse exitation تحریک ضربهای
detonation انفجار ضربهای
detonations انفجار ضربهای
impact exitation تحریک ضربهای
sambon kumite مبارزه سه ضربهای
shock wave موج ضربهای
australian crawl کرال دو ضربهای
pulsating load بار ضربهای
impluse inertia لختی ضربهای
impluse voltage فشار ضربهای
impluse wave موج ضربهای
impluse tachometer تاکومتر ضربهای
impluse switch تکمه ضربهای
mach wave موج ضربهای
impluse switch کلید ضربهای
implusing signal سیگنال ضربهای
impluse sender مولد ضربهای
implusive excitation تحریک ضربهای
interrupts سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupt سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
powering که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powers که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
powered که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
wavelet موج ضربهای کوچک
impluse voltage generator مولد فشار ضربهای
impluse voltage stress تنش فشار ضربهای
jia ippon kumite مبارزه ازاد تک ضربهای
impact crusher سنگ شکن ضربهای
joint مفصل اتصال ضربهای
pulsed resistance welding جوشکاری مقاومتی ضربهای
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
detached shock wave موج ضربهای منفصل
jar ramming method روش ضربهای قالبریزی
impact transducer مبدل فرایندهای ضربهای
pusher type furnace کوره نوع ضربهای
normal shock wave موج ضربهای عمود
oblique shock wave موج ضربهای مایل
mach line موج ضربهای ضعیف
impluse protective level سطح فشار ضربهای
impluse current generator مولد جریان ضربهای
impluse sound level سطح صوت ضربهای
impluse voltage cascade ابشار فشار ضربهای
percussion riveter پرچ کننده ضربهای
impluse circuit مدار جریان ضربهای
impluse breakdown voltage فشار شکست ضربهای
impluse test ازمایش فشار ضربهای
impluse voltage test ازمایش فشار ضربهای
impluse turbine توربین فشار ضربهای
tensile impact test ازمایش کشش ضربهای
impluse voltage generation تولید فشار ضربهای
impluse withstand voltage فشار ضربهای ایستا
tricrotic ضربان نبض بطورسه ضربهای
impluse high tension generator مولد فشار قوی ضربهای
hig low jack ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
instantaneous short circuit current جریان اتصال کوتاه ضربهای
counted تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counts تعداد جریانهای ضربهای شمردن
counting تعداد جریانهای ضربهای شمردن
count تعداد جریانهای ضربهای شمردن
impluse circuit مدارایمپولز مدار فشار ضربهای
impluse voltage test technipue روش ازمایش فشار ضربهای
impluse response رفتار در مقابل فشار ضربهای
double pinochle ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
lenght ضربهای که توپ روی دیوارعقب میافتد
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
bedpost ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
big four ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lilies ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
lily ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
do split ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
light hit ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را نمیاندازد
big ball ضربهای در بولینگ که تمام میله ها را می اندازد
initial alternating short circuit curren جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
half worcester ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
forcing shot ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
lip ضربهای که به لبه سوراخ گلف برسد و در ان نیفتد
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
give a catch زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
lofts ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
loft ضربهای که گوی گلف را در مسیر منحنی بالامیبرد
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
jars این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jar این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
deflections ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
sidehiller ضربهای که گوی از شیب درچمن نرم سرازیر میشود
blocking گرفتگی مسیر جریان در تونل باد ناشی از موجهای ضربهای
maximum asymmetric three phase current short-circuit جریان اتصال کوتاه ضربهای سه فازه
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
draws ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
draw ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
enclosure wall دیوار بر
face wall دیوار بر
f. with the woll دیوار
walls have ears دیوار
walls دیوار
wall دیوار
bulkhead دیوار
partitions دیوار
curtains دیوار
cope سر دیوار
coping سر دیوار
bulkheads دیوار
fences دیوار
wellhead سر دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com