English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
English Persian
free hit ضربه ازاد
penalty hit ضربه ازاد
Search result with all words
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
indirect free kick ضربه ازاد غیرمستقیم
kickoff ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
mulligan ضربه ازاد در بازی غیررسمی گلف
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
Other Matches
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
sweep back بک ازاد
opened ازاد
opens ازاد
degage ازاد
open ازاد
self administered ازاد
frees ازاد
unihibited ازاد
unihibit ازاد
stand easel ازاد
stand at ease ازاد
go as you please ازاد
free play ازاد
slack water اب ازاد
idle line خط ازاد
unattached ازاد
self-service ازاد
self service ازاد
immundity ازاد
suspended floor کف ازاد
fetterless ازاد
immune ازاد
freeing ازاد
freemen ازاد
loose ول ازاد
freeman ازاد
sweepers بک ازاد
absolutes ازاد
loosest ول ازاد
absolute ازاد
disengaged ازاد
looser ول ازاد
exempts ازاد
unrestrained ازاد
at ease ازاد
footloose ازاد
freed ازاد
exempt ازاد
exempting ازاد
sweeper بک ازاد
free ازاد
exempted ازاد
manumission ازاد سازی
free zone منطقه ازاد
free water surface سطح اب ازاد
free vortex گرداب ازاد
freeborn ازاد زاده
freedman ازاد شده
freely supported beam تیر دو سر ازاد
line clear signal علامت ازاد
free world جهان ازاد
line clear signal سیگنال ازاد
freeness ازاد بودن
kippers ماهی ازاد نر
kipper ماهی ازاد نر
free volume حجم ازاد
free turbine توربین ازاد
free trader تجارت ازاد
free rotation چرخش ازاد
salmon ماهی ازاد
free redical بنیان ازاد
alfresco درهوای ازاد
free space فضای ازاد
free trade تجارت ازاد
free spillweir سرریز ازاد
free stream جریان ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free thinkers ازاد فکران
free throw پرتاب ازاد
free tower برج ازاد
free rocket موشک ازاد
out of doors فضای ازاد
free ports بندر ازاد
laissez faire economy اقتصاد ازاد
free market بازار ازاد
jiya kumite مبارزه ازاد
open market بازار ازاد
self employment شغل ازاد
self service با انتخاب ازاد
free markets بازار ازاد
free port بندر ازاد
open air در هوای ازاد
out of doors در هوای ازاد
outdoor درهوای ازاد
gratis مجانی ازاد
free enterprise کسب ازاد
mare liberum دریای ازاد
blue water دریای ازاد
self-employed شغل ازاد
self employed شغل ازاد
let go ازاد کردن
unrestrained ازاد نامحدود
self-service با انتخاب ازاد
idle turn دور ازاد
backs سطح ازاد
free fall سقوط ازاد
haehiji daeh ایستادن ازاد
to let loose ازاد کردن
let slip ازاد کردن
liberal interpretation تفسیر ازاد
liberal socialism سوسیالیسم ازاد
insular غیر ازاد
liberalizer ازاد کننده
back سطح ازاد
discharge ازاد کردن
discharges ازاد کردن
idle trunck ترانک ازاد
idle trunck خط اتصال ازاد
let loose ازاد کردن
idle junction اتصال ازاد
idle indicating signal علامت ازاد
free will اراده ازاد
high seas دریاهای ازاد
high seas دریای ازاد
high sea دریای ازاد
liberaltranstation ترجمه ازاد
free recall یاداوری ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
dialing tone بوق ازاد
clearance angle زاویه ازاد
deallocation ازاد سازی
deallocate ازاد کردن
datum level سطح اب ازاد
cut free ازاد بریدن
cut clear ازاد بریدن
enfranchise ازاد کردن
liberated ازاد شده
drifting mine مین ازاد
emancipator ازاد کننده
foul line خط پرتاب ازاد
unwrap ازاد کردن
unwrapped ازاد کردن
unwrapping ازاد کردن
unwraps ازاد کردن
liberalization ازاد کردن
floating ribs دندههای ازاد
fingerling ماهی ازاد
extrication ازاد کردن
enfranchize ازاد کردن
enfranchised ازاد کردن
enfranchises ازاد کردن
enfranchising ازاد کردن
cantilever تیر سر ازاد
liberation ازاد کردن
boosted rocket موشک ازاد
autonomous operation عملیات ازاد
at ease فرمان ازاد
arm's length معاملات ازاد
affranchize ازاد کردن
ad lib feeding تغذیه ازاد
liberators ازاد کننده
liberator ازاد کننده
cantilever beam تیر ازاد
carbon free کربن ازاد
carbon free ذغال ازاد
idle ازاد گشتن
idled ازاد گشتن
idles ازاد گشتن
idlest ازاد گشتن
clear span دهانه ازاد
charity shot پرتاب ازاد
sharity stripe خط پرتاب ازاد
catch as catch can کشتی ازاد
cast loose ازاد کردن
absolutes ازاد از قیودفکری
paraphrases ترجمه ازاد
free radical رادیکال ازاد
free gyro ژایرو ازاد
free format در قالب ازاد
headroom سقف ازاد
free flow جریان ازاد
free float فرجه ازاد
free flight موشک ازاد
free flight پرواز ازاد
free field حوزه ازاد
free expansion انبساط ازاد
free in trade تجارت ازاد
free line signal سیگنال خط ازاد
free maneuver مانور ازاد
free play بازی ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com