English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
blast ضربه انفجار
blasts ضربه انفجار
Search result with all words
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
Other Matches
contact burst preclusion ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
burning train مسیر انفجار سیکل انفجار
blast line مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train مدار انفجار مسیر انفجار
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
crater analysis تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
popped انفجار
blasts انفجار
explosions انفجار
displosion انفجار
explosion انفجار
blow up انفجار
blow-up انفجار
eruption انفجار
detonation انفجار
detonations انفجار
plosion انفجار
blow-ups انفجار
pop انفجار
blastment انفجار
burst انفجار
blow out انفجار
bursts انفجار
brisance انفجار
blasting انفجار
blast انفجار
pops انفجار
crepitation انفجار مکرر
detonation انفجار ناگهانی
detonation cord سیم انفجار
explosive قابل انفجار
blasting machine دستگاه انفجار
explosion hazard خطر انفجار
misfire گیر در انفجار
misfired گیر در انفجار
POW صدای انفجار
busting انفجار ترکیدگی
countermining انفجار ضد مین
bust انفجار ترکیدگی
POWs صدای انفجار
busted انفجار ترکیدگی
explosimeter انفجار سنج
blow out سوختن انفجار
detonation انفجار ضربهای
busts انفجار ترکیدگی
population explosion انفجار جمعیت
detonations انفجار ضربهای
yields بازده انفجار
yielded بازده انفجار
dead center ignition نقطه انفجار
detonative اماده انفجار
destruct system سیستم انفجار
burst wave موج انفجار
bursting set محل انفجار
detonation charge خرج انفجار
yield بازده انفجار
detonations انفجار ناگهانی
time of disintegration زمان انفجار
implosion انفجار از داخل
detonating slab مسیر انفجار
detonatable قابل انفجار
crackled صدای انفجار پی در پی
detonable قابل انفجار
fire time زمان انفجار
gust انفجار فوت
sonic boom انفجار صوتی
gusts انفجار فوت
combustiblity قابلیت انفجار
combustion chamber اطاق انفجار
sonic booms انفجار صوتی
crackles صدای انفجار پی در پی
crater قیف انفجار
the force of the explosion شدت انفجار
atom samshing انفجار اتمی
misfires گیر در انفجار
blast صدای انفجار
blasts صدای انفجار
impact action اثر انفجار
ignitor وسیله انفجار
information explosion انفجار اطلاعات
inexplosive غیرقابل انفجار
big bang انفجار بزرگ
explosive force نیروی انفجار
explosive energy قدرت انفجار
sympathetic detonation انفجار القایی
blast wave موج انفجار
explosion proof ازمایش- انفجار
lead in مداررابط انفجار
outbursts انفجار غضب
crackle صدای انفجار پی در پی
blast effect اثر انفجار
explosiveness قابلیت انفجار
swooper انفجار دار
explosive force قدرت انفجار
high order detonation انفجار شدید
outburst انفجار غضب
aerial burst انفجار هوایی
explosion proof پوشش ضد انفجار
craters قیف انفجار
burst منفجر کردن انفجار
impacts اثر ترکش انفجار
subsidiaries عمق دهنده به انفجار
burst انفجار منفجر شدن
subsidiary عمق دهنده به انفجار
service mine مین قابل انفجار
impact اثر ترکش انفجار
breech chamber محفظه خرج انفجار
crepitate انفجار پی درپی کردن
blastment تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
atom samsher دستگاه انفجار اتمی
contact fire انفجار در اثر تماس
low order انفجار کند یا ناقص
blast effect اثر موج انفجار
afterwinds باد بعد از انفجار
explosive range گستره انفجار پذیری
flex x خرج انفجار کتابی
explosives مواد قابل انفجار
armed ammunition مهمات اماده انفجار
late time زمان سکته انفجار
detonating ترکاننده وابسته به انفجار
poised mine مین اماده انفجار
bursts منفجر کردن انفجار
bursts انفجار منفجر شدن
high order detonation انفجار انی وکامل
armed mine مین اماده انفجار
tnt equivalent معادل با قدرت انفجار تی ان تی
flex x خرج انفجار ورقهای
atomic time زمان انفجار اتمی
powder keg چیز قابل انفجار
powder kegs چیز قابل انفجار
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
fire time زمان اجرای اتش یا انفجار
sofar دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
exudation مواد پخش شونده در یک انفجار
predictor دستگاه محاسب زمان انفجار
ice mine مین مخصوص انفجار زیریخی
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
proximity fuze فیوز مخصوص انفجار مرمی
strip تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
countermining distance فاصله ضد انفجار زنجیری مین
discriminating circuit مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
afterwinds باد مخالف جهت انفجار اتمی
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
countermining زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
fire in the hole انفجار نزدیک است به جان پناه
crackled صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackle صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
crackles صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
yielded قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
warned protected قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock waves موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
sympathetic detonation انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
warned exposed قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
looked زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
look زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
anti knock ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
shell-shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell shock اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shock front جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
sonic booms انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
kicked ضربه با پا
brunt ضربه
kick ضربه با پا
head ضربه با سر
surges ضربه
kicks ضربه
surged ضربه
interrupter ضربه گر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com