English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
yohan nukite ضربه با انگشتان
Other Matches
pyon son keut نوک انگشتان
hirake مفصلهای انگشتان
palicoot نوک انگشتان پا
with fingers interlocked با انگشتان در هم افتاده
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
finger dexterity test ازمون چالاکی انگشتان
interdigitate واقع در میان انگشتان
presses فشار دادن با انگشتان
press فشار دادن با انگشتان
interdigital واقع در میان انگشتان
toho اعضای انگشتان نشانه و شست
athlete's foot ترک خوردن بین انگشتان پا
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
athlete's foot نوعی مرض قارچی انگشتان
touch تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touches تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
keilo ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
trap فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
span فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
Can count on the fingers of one hand <idiom> رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست [اتفاق نادر و به دفعات محدود]
spans فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
home row ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
pulsed ضربه
kicked ضربه
stroked ضربه
head ضربه با سر
thudded ضربه
kicking ضربه با پا
brunt ضربه
blows ضربه
impluse ضربه
stroke ضربه
kick ضربه
kick ضربه با پا
blow ضربه
kicked ضربه با پا
collision ضربه
impact ضربه
impulse ضربه
antiknock ضد ضربه
impulses ضربه
collisions ضربه
flap ضربه
flapped ضربه
flaps ضربه
impacts ضربه
stroking ضربه
pushed ضربه
pushes ضربه
kicks ضربه با پا
kicking ضربه
strokes ضربه
pulse ضربه
kicks ضربه
butt joint ضربه
thuds ضربه
thudding ضربه
thud ضربه
tits ضربه
tit ضربه
double kick دو ضربه پی در پی
push ضربه
whang ضربه
bonks ضربه بر سر
slugger ضربه زن
shock proof ضد ضربه
left ضربه چپ
shockproof ضد ضربه
shocks ضربه
pop ضربه
sole kick ضربه با کف پا
strikeless بی ضربه
popped ضربه
yee jupkki ضربه پا
bonk ضربه بر سر
pops ضربه
bonked ضربه بر سر
sole trap ضربه با کف پا
sole of the foot kick ضربه با کف پا
bonking ضربه بر سر
interrupter ضربه گر
hacked ضربه
surged ضربه
surges ضربه
shock ضربه
shots ضربه
shot ضربه
surge ضربه
hacks ضربه
shocked ضربه
hack ضربه
mishit ضربه بد
butting ضربه با سر
clump ضربه سنگین
lollipops ضربه اسان
dub ضربه کم جان
dubbed ضربه کم جان
dubs ضربه کم جان
shock waves موج ضربه
clumped ضربه سنگین
clumping ضربه سنگین
shocks ضربه تکان
clumps ضربه سنگین
belted ضربه محکم
shock ضربه تکان
shocked ضربه تکان
six ضربه 6 امتیازی
sixes ضربه 6 امتیازی
lollipop ضربه اسان
shock wave موج ضربه
fall ضربه فنی
slashes ضربه سریع
slashed ضربه سریع
slash ضربه سریع
quashes با ضربه زدن
quashed با ضربه زدن
quash با ضربه زدن
knocks ضربه زدن
knocked ضربه زدن
pickier ضربه زننده
pickiest ضربه زننده
picky ضربه زننده
jolt تکان ضربه
jolted تکان ضربه
jolting تکان ضربه
blasts ضربه انفجار
blast ضربه انفجار
jolts تکان ضربه
POW صدای ضربه
POWs صدای ضربه
knock ضربه زدن
whips ضربه زدن
whipped ضربه زدن
percussion ضربه زدن
belts ضربه محکم
deliver ضربه زدن
lash ضربه مژگان
lash ضربه شلاق
lashed ضربه مژگان
lashed ضربه شلاق
lashes ضربه مژگان
belt ضربه محکم
concussion ضربه مغزی
tossing ضربه بلند
whip ضربه زدن
hammers ضربه زدن
hammered ضربه زدن
hammer ضربه زدن
delivers ضربه زدن
toss ضربه بلند
tossed ضربه بلند
tosses ضربه بلند
lashes ضربه شلاق
electric shock ضربه برقی
impluse regenerator بازیاب ضربه
mikazuki uke ushiro geri ضربه با پشت پا
miscue ضربه نادرست
miskick ضربه ضعیف
net shot ضربه لب تور
ni dan geri ضربه دوتایی با پا
overhead stroke ضربه از بالای سر
penalty flick ضربه پنالتی
penalty kick ضربه پنالتی
penalty hit ضربه ازاد
percussion drill مته ضربه ای
piston stroke ضربه پیستون
pulse counter ضربه شمار
pulse transformer مبدل ضربه
pump stroke ضربه پمپ
mikazuki geri ضربه با هلال کف پا
mercury interrupter ضربه گر جیوهای
initial thrust ضربه اصلی
inside kick ضربه با روی پا
ipon ضربه فنی
keystroke ضربه کلید
kick with the heel ضربه با پاشنه پا
pivot instep kick ضربه با پاشنه پا
kicker زننده ضربه با پا
kill shot ضربه محکم
lay on ضربه زدن
magneto breaker ضربه گر مگنت
magneto interrupter ضربه گر مگنت
make impulse ضربه وصل
mawashi geri ضربه دورانی پا
push shot ضربه فشاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com