English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
drive ضربه درایو
drives ضربه درایو
Other Matches
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
doubled مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
doubled up مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
partition فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است
partitions فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است
logical حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
quads درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quad درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
raid سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raided سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raiding سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raids سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
mount عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
mounts عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
decks درایو نوار مغناطیسی
decked درایو نوار مغناطیسی
deck درایو نوار مغناطیسی
B: معمولاگ فلاپی دیسک درایو
B: بیان کننده دیسک درایو جانبی
multimedia درایو ROM-CD و صفحه تصویر با renelution بالا
magnetic tape روش درایو نوار مغناطیسی کنترل شده
magnetic tapes روش درایو نوار مغناطیسی کنترل شده
internal درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
diskless workstation ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد
drive مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
drives مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
silicon بخشی از RAM که به صورت دیسک درایو سریع کار میکند
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
combi player درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
default درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulted درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
ESDI واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
defaulting درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
unmount برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
AT Attachment واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
doubled up درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
beginnings نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
doubled درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
beginning نشانه آغاز یک رشته داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا نوار
double درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
floppy disk دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
wracked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
mouses خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
IBM کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA
partition تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند
partitions تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند
mouse خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
wracks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
BIM نشانه مشخص کننده شروع رشته دادهای که روی دیسک درایو یا نوار ضبط شده است
cards تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
config.sys در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
exchangeable درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
dat درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
bezel پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
Advanced Technology Attachment واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
CD WO دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد
DVD درایو DVD که میتواند دیسک DVD را بخواند و نرخ ارسال داده معادل نه برابر ROM-CD دارد
magnetic tapes جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tape جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
eight inch disk درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
arm وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
hardest تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
harder تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
hard تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است
park حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parked حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
parks حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
platter دیسک درون درایو دیسک سخت
platters دیسک درون درایو دیسک سخت
position مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
rigid دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
fixes سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
fix سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت
jukebox درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن یکبار داده روی دیسک DVD میدهد
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
unmount 1-حذف دیسک از دیسک درایو. 2-
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
Windows Explorer امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
flippy دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
surged ضربه
kicking ضربه
kick ضربه
kick ضربه با پا
shocks ضربه
antiknock ضد ضربه
surges ضربه
impacts ضربه
surge ضربه
butt joint ضربه
butting ضربه با سر
shocked ضربه
shock ضربه
impact ضربه
hacks ضربه
flapped ضربه
flap ضربه
collisions ضربه
collision ضربه
tit ضربه
tits ضربه
thuds ضربه
thudding ضربه
thudded ضربه
thud ضربه
push ضربه
brunt ضربه
pushed ضربه
pushes ضربه
pulsed ضربه
flaps ضربه
head ضربه با سر
kicks ضربه
kicked ضربه با پا
hacked ضربه
kicked ضربه
kicking ضربه با پا
hack ضربه
impulse ضربه
kicks ضربه با پا
impulses ضربه
pulse ضربه
impluse ضربه
stroked ضربه
shots ضربه
shot ضربه
pops ضربه
sole of the foot kick ضربه با کف پا
sole kick ضربه با کف پا
strokes ضربه
slugger ضربه زن
shockproof ضد ضربه
stroking ضربه
popped ضربه
pop ضربه
sole trap ضربه با کف پا
yee jupkki ضربه پا
strikeless بی ضربه
whang ضربه
blow ضربه
bonk ضربه بر سر
bonked ضربه بر سر
bonking ضربه بر سر
interrupter ضربه گر
stroke ضربه
bonks ضربه بر سر
mishit ضربه بد
blows ضربه
left ضربه چپ
double kick دو ضربه پی در پی
shock proof ضد ضربه
percussion drill مته ضربه ای
jolting تکان ضربه
jolted تکان ضربه
piston stroke ضربه پیستون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com