Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
bingle
ضربه پایگاهی
Other Matches
base operation
عملیات پایگاهی
base unit
یکان پایگاهی
base repair
تعمیرات پایگاهی
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
impacts
ضربه
shock proof
ضد ضربه
hack
ضربه
blows
ضربه
blow
ضربه
sole kick
ضربه با کف پا
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
hacked
ضربه
strikeless
بی ضربه
shot
ضربه
impulse
ضربه
shots
ضربه
hacks
ضربه
kicks
ضربه
surges
ضربه
impluse
ضربه
sole trap
ضربه با کف پا
antiknock
ضد ضربه
slugger
ضربه زن
mishit
ضربه بد
stroking
ضربه
kick
ضربه با پا
shocked
ضربه
kicking
ضربه
surged
ضربه
kick
ضربه
kicked
ضربه با پا
kicked
ضربه
kicking
ضربه با پا
strokes
ضربه
impact
ضربه
kicks
ضربه با پا
shocks
ضربه
stroke
ضربه
shock
ضربه
pulsed
ضربه
collisions
ضربه
tits
ضربه
head
ضربه با سر
tit
ضربه
collision
ضربه
pop
ضربه
popped
ضربه
pops
ضربه
thud
ضربه
flap
ضربه
brunt
ضربه
pulse
ضربه
flaps
ضربه
flapped
ضربه
butt joint
ضربه
pushes
ضربه
pushed
ضربه
push
ضربه
interrupter
ضربه گر
shockproof
ضد ضربه
bonks
ضربه بر سر
thudded
ضربه
surge
ضربه
bonked
ضربه بر سر
impulses
ضربه
thuds
ضربه
bonk
ضربه بر سر
stroked
ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
bonking
ضربه بر سر
yee jupkki
ضربه پا
left
ضربه چپ
whang
ضربه
thudding
ضربه
butting
ضربه با سر
shock absorbers
ضربه پذیر
impluse
ضربه جریان
impluse
ضربه ولتاژ
impluse regenerator
بازیاب ضربه
shock absorbers
ضربه گیر
impact chisel
قلم ضربه ای
impact coefficient
ضریب ضربه
punched
ضربه با مشت
skull
ضربه به سر بازیگر
punches
ضربه با مشت
skulls
ضربه به سر بازیگر
whiff
ضربه ناموفق
cherries
ضربه ناموفق
inside kick
ضربه با روی پا
ipon
ضربه فنی
drives
ضربه درایو
bumper
ضربه گیر
impluse ratio
نسبت ضربه
four
ضربه 4 امتیازی
bumpers
ضربه گیر
drive
ضربه از پایین
drive
ضربه درایو
impact factor
ضریب ضربه
shock absorber
ضربه گیر
shock absorber
ضربه پذیر
impact effect
اثر ضربه
initial thrust
ضربه اصلی
cherry
ضربه ناموفق
impact test
ازمایش ضربه
drives
ضربه از پایین
downward stroke
ضربه رو به پایین
dashpot
ضربه گیر
dashpot
میراکننده ضربه
whip
ضربه زدن
whipped
ضربه زدن
whips
ضربه زدن
knock
ضربه زدن
knocked
ضربه زدن
knocks
ضربه زدن
dabber
ضربه زدن
lashes
ضربه شلاق
dink
ضربه اهسته
down stroke
ضربه رو به پایین
color shock
ضربه رنگ
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
deliver
ضربه زدن
delivers
ضربه زدن
hammer
ضربه زدن
hammered
ضربه زدن
hammers
ضربه زدن
cut under
ضربه زیردست
cutting stroke
ضربه برش
compression stroke
ضربه تراکم
c. degrace
ضربه مرگ
c. degrace
ضربه اخر
butt stroke
ضربه با ته قنداق
brisance
ضربه انفجاری
brain concussion
ضربه مغزی
picky
ضربه زننده
pickiest
ضربه زننده
pickier
ضربه زننده
birth trauma
ضربه تولد
finishing blow
ضربه اخر
finishing blow
ضربه مرگ
chip shot
ضربه کوتاه
quash
با ضربه زدن
quashed
با ضربه زدن
quashes
با ضربه زدن
exchange of blows
تبادل ضربه
change beat
تبادل ضربه
slash
ضربه سریع
slashed
ضربه سریع
slashes
ضربه سریع
beat of drum
ضربه طبل
impact acceleration
شتاب ضربه ای
hammer blow
ضربه قوچ
axial runout
ضربه محوری
drumbeat
ضربه طبل
drumbeats
ضربه طبل
free hit
ضربه ازاد
four quarter hold
ضربه فنی
foundamental blow
ضربه کارساز
foul blow
ضربه خطا
foozle
ضربه ناشیانه
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
fall
ضربه فنی
ignition pulse
ضربه احتراق
horryo chagi
ضربه کشش پا
at one blow
بیک ضربه
jar
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
jars
ضربه زدن
coinage
ضربه سکه
atonic interrupter
ضربه گر سست
slats
ضربه شدید
flutter kick
ضربه پا در کرال
percussion
ضربه زدن
shock
ضربه تکان
drop shot
ضربه دراپ
bar stop
ضربه میله
lollipop
ضربه اسان
lollipops
ضربه اسان
dub
ضربه کم جان
dubbed
ضربه کم جان
dubs
ضربه کم جان
downward travel
ضربه رو به پایین
downward travel
ضربه برگشت
backheader
ضربه با عقب سر
electromagnetic vibration
ضربه گر الکترومغناطیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com