Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English
Persian
kick
ضربه پای شناگر
kicked
ضربه پای شناگر
kicking
ضربه پای شناگر
kicks
ضربه پای شناگر
Search result with all words
pull
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
beat
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
Other Matches
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
swimmer
شناگر
swimmers
شناگر
backstroker
شناگر پشت
naiad
مهروی شناگر
breaststroker
شناگر قورباغه
water dog
شناگر ماهر
butterflyer
شناگر پروانه
turns
برگشت شناگر
turn
برگشت شناگر
freestyler
شناگر شنای ازاد
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
armpoll
کشش دست شناگر
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
medleyist
شناگر شنای مختلط
belly whopper
شیرجه شناگر برروی شکم
overarm
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
catch
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
brunt
ضربه
pushed
ضربه
pushes
ضربه
head
ضربه با سر
pulse
ضربه
stroked
ضربه
strokes
ضربه
stroking
ضربه
push
ضربه
impulse
ضربه
impacts
ضربه
mishit
ضربه بد
impact
ضربه
impulses
ضربه
interrupter
ضربه گر
thudding
ضربه
kicking
ضربه با پا
kicked
ضربه
kicked
ضربه با پا
kick
ضربه
kick
ضربه با پا
thuds
ضربه
kicking
ضربه
kicks
ضربه با پا
kicks
ضربه
thudded
ضربه
thud
ضربه
collision
ضربه
tits
ضربه
tit
ضربه
collisions
ضربه
flap
ضربه
flapped
ضربه
flaps
ضربه
antiknock
ضد ضربه
surges
ضربه
shocked
ضربه
impluse
ضربه
hacks
ضربه
hacked
ضربه
hack
ضربه
surged
ضربه
surge
ضربه
butting
ضربه با سر
butt joint
ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
shocks
ضربه
shock
ضربه
slugger
ضربه زن
yee jupkki
ضربه پا
pop
ضربه
popped
ضربه
left
ضربه چپ
whang
ضربه
blows
ضربه
blow
ضربه
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
sole kick
ضربه با کف پا
sole trap
ضربه با کف پا
shockproof
ضد ضربه
strikeless
بی ضربه
pops
ضربه
stroke
ضربه
shock proof
ضد ضربه
bonking
ضربه بر سر
shots
ضربه
bonks
ضربه بر سر
shot
ضربه
bonked
ضربه بر سر
pulsed
ضربه
bonk
ضربه بر سر
slashes
ضربه سریع
dashpot
ضربه گیر
deliver
ضربه زدن
hammered
ضربه زدن
delivers
ضربه زدن
drop shot
ضربه دراپ
color shock
ضربه رنگ
electrolytic interrupter
ضربه گر الکترولیتی
hammer
ضربه زدن
dashpot
میراکننده ضربه
electromagnetic vibration
ضربه گر الکترومغناطیسی
exhaust stroke
ضربه خروجی
first strike
اولین ضربه
dubs
ضربه کم جان
hammers
ضربه زدن
downward travel
ضربه رو به پایین
down stroke
ضربه رو به پایین
downward stroke
ضربه رو به پایین
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
quash
با ضربه زدن
knocks
ضربه زدن
slashed
ضربه سریع
knocked
ضربه زدن
quashed
با ضربه زدن
quashes
با ضربه زدن
whips
ضربه زدن
whipped
ضربه زدن
whip
ضربه زدن
dink
ضربه اهسته
slash
ضربه سریع
knock
ضربه زدن
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
downward travel
ضربه برگشت
impluse
ضربه جریان
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
ضربه احتراق
horryo chagi
ضربه کشش پا
drumbeat
ضربه طبل
drumbeats
ضربه طبل
impluse
ضربه ولتاژ
percussion
ضربه زدن
plays
ضربه به توپ
shock
ضربه تکان
impact chisel
قلم ضربه ای
impact coefficient
ضریب ضربه
jar
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
jars
ضربه زدن
coinage
ضربه سکه
impact test
ازمایش ضربه
slat
ضربه شدید
slats
ضربه شدید
impact factor
ضریب ضربه
impact effect
اثر ضربه
playing
ضربه به توپ
played
ضربه به توپ
play
ضربه به توپ
foundamental blow
ضربه کارساز
foul blow
ضربه خطا
foozle
ضربه ناشیانه
flutter kick
ضربه پا در کرال
flip shot
ضربه با استفاده از مچ
flick kick
ضربه با بیرون پا
lollipop
ضربه اسان
lollipops
ضربه اسان
dub
ضربه کم جان
four quarter hold
ضربه فنی
free hit
ضربه ازاد
gird
ضربه شدید
shocked
ضربه تکان
hit list
فهرست ضربه
hit lists
فهرست ضربه
shocks
ضربه تکان
To receive a blow.
ضربه خوردن
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
hammer blow
ضربه قوچ
dubbed
ضربه کم جان
joined
ضربه زدن
toss
ضربه بلند
tossed
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
tossing
ضربه بلند
whiff
ضربه ناموفق
cherry
ضربه ناموفق
cherries
ضربه ناموفق
concussion
ضربه مغزی
join
ضربه زدن
butts
ضربه زدن
butted
ضربه زدن
butt
ضربه زدن
belt
ضربه محکم
clicks
ضربه زدن
clicked
ضربه زدن
slugging
ضربه زنی
electric shocks
ضربه برقی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com