Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
Other Matches
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
smack
ضربه محکم در هنگام ابشار
smacked
ضربه محکم در هنگام ابشار
smacks
ضربه محکم در هنگام ابشار
overhead stroke
ضربه از بالای سر
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
high power loudspeaker
بلندگوی پرقدرت
ball hawk
مدافع پرقدرت
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
overwhelmingly
خورد کننده پرقدرت
overwhelming
خورد کننده پرقدرت
high power pulse generator
مولد پالس پرقدرت
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
dunking
ابشار
dunks
ابشار
cataract
مه ابشار
cascade
ابشار
overhand
ابشار
overhead
ابشار
dunked
ابشار
falls
ابشار
cascading
ابشار
fall
ابشار
cascades
ابشار
waterfalls
ابشار
cascaded
ابشار
cataracts
مه ابشار
waterfall
ابشار
dunk
ابشار
vertical drop
ابشار قائم
cataracts
ابشار بزرگ
submerged fall
ابشار مستغرق
lin
ابشار پرتگاه
cascading
ابشار کوچک
linn
ابشار پرتگاه
electron cascade
ابشار الکترونی
icefall
ابشار یخی
cataract
ابشار بزرگ
cascaded
ابشار کوچک
cascades
ابشار کوچک
barrel drop
ابشار لولهای
stepped fall
ابشار پلکانی
cascade
ابشار کوچک
niagara nexus
ابشار سیل
inclined fall
ابشار شیبدار
blocked
دفاع در مقابل ابشار
syphon well drop
ابشار با چاهک و لوله
niagara
رودخانه و ابشار نیاگارا
blocks
دفاع در مقابل ابشار
toss ball against a wall
تمرین ابشار با دیوار
check and drop structure
ابشار تنظیم سطح اب
impluse voltage cascade
ابشار فشار ضربهای
glasic type drop
ابشار شیب دار
cascade
بشکل ابشار ریختن
cascaded
بشکل ابشار ریختن
stuffs
ابشار در حلقه بسکتبال
stuffed
ابشار در حلقه بسکتبال
stuff
ابشار در حلقه بسکتبال
cascading
بشکل ابشار ریختن
block
دفاع در مقابل ابشار
cascades
بشکل ابشار ریختن
pierce the block
ابشار محکم غیرقابل دفاع
spike past the block
ابشار را پشت پای مدافعان کوبیدن
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
over-
بالای سر
over-
بالای
over
بالای سر
over
بالای
into the bargain
بالای ان
upping
بالای
upped
بالای
above
بالای سر
overhead
بالای سر
overhead
در بالای سر
atop of
در بالای
above
بالای
atop of
بالای
oer
بالای
up
بالای
at the top of
در بالای
outreach
بالای سر
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
uptown
بالای شهر
fanlight
پنجره بالای در
in
بالای روی
crow's nest
بالای بلندی
in-
بالای روی
ridge piece
کش بالای شیروانی
over the horizon
از بالای افق
overhead forehand
فورهند از بالای سر
oer
بالای سر روی سر
over the horizon
بالای افق
overhead backhand
بک هند از بالای سر
plunging fire
اتش بالای سر
fanlights
پنجره بالای در
overhead cover
حفاظ بالای سر
ridge pole
کش بالای شیروانی
roof tree
کش بالای شیروانی
ridge tree
کش بالای شیروانی
up the street
بالای خیابان
above the earth
بالای زمین
mantel board
در بالای بخاری
rooftop
بالای بام
rooftops
بالای بام
knap
بالای تپه
crowns
بالای هرچیزی
upstream
بالای رودخانه
aloft
در بالای زمین
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
run over
<idiom>
حرکت از بالای
fan light
پنجره بالای در
on
بالای در باره
mean high water
اب بالای میانگین
crown
بالای هرچیزی
headlines
در بالای صفحه ریسمان
tree house
خانه بالای درخت
headline
در بالای صفحه ریسمان
overwrite
بالای محلی نوشتن
penthouses
اطاقک بالای بام
penthouse
اطاقک بالای بام
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
high rate of interest
نرخ بالای بهره
on station
پروازهواپیما بالای هدف
trucking
کلاهک بالای دکل
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
aloft
سطوح بالا در بالای
referees
داور بالای والیبال
head water
بالای رودخانه بالارود
pulpits
بالای منبر رفتن
pulpit
بالای منبر رفتن
truck
کلاهک بالای دکل
trucked
کلاهک بالای دکل
trucks
کلاهک بالای دکل
bartizan
کنگره بالای برج
refereeing
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
superlunary
واقع بر بالای ماه
referee
داور بالای والیبال
aboveground
در بالای سطح زمین
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
rain water head
طشتک بالای ناودان
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
bar
چوب افقی بالای مانع
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
head
دستشویی قایق بالای بادبان
bars
چوب افقی بالای مانع
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
on station
اماده باش بالای هدف
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
space above property
فضای قسمت بالای ملک
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
crossbars
چوب افقی بالای مانع
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
headers
کلمات در بالای صفحه متن
header
کلمات در بالای صفحه متن
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
crossbar
چوب افقی بالای مانع
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
tapes
نوار پهن بالای تور
taped
نوار پهن بالای تور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com