English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
relocation factor ضریب جابجایی
Search result with all words
parallax پارالاکس ضریب شکست نور جابجایی تصویر در اثر شکست نور
Other Matches
modulus of elasticity ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
probability factor ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
charactristics مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
biquinary notation دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
partition coefficient ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
ballistic coefficient ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slices ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
convection جابجایی
handling جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
deplacement جابجایی
dislocation جابجایی
commutation جابجایی
relocation جابجایی
displacement ton تن جابجایی
head posisioning جابجایی هد
displacement جابجایی
shifts جابجایی شعاعی
shifts جابجایی مرکزقوس
hydride shift جابجایی هیدریدی
static relocation جابجایی ایستا
stokes shift جابجایی استوک
angular displacement جابجایی زاویهای
alkyl shift جابجایی الکیلی
chemical shift جابجایی شیمیایی
allach جابجایی بساوشی
program relocation جابجایی برنامه
block move جابجایی بلوک
associative shift جابجایی تداعی
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
materials handling جابجایی مواد
allesthesia جابجایی بساوشی
handling of goods جابجایی امتعه
doppler shift جابجایی دوپلر
field displacement جابجایی میدان
commutative law قانون جابجایی
cost of removal هزینه جابجایی
doppler frequency جابجایی دوپلر
commutativity جابجایی پذیری
commutative جابجایی پذیر
dynamic relocation جابجایی پویا
shift جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی شعاعی
shear displacements جابجایی برشی
relocation register ثبات جابجایی
shift reagent واکنشگر جابجایی
eluviation جابجایی خاک
commutation relation رابطه جابجایی
handling of goods جابجایی کالا
image shift جابجایی تصویر
shifted جابجایی مرکزقوس
shifted جابجایی شعاعی
commutation rules قواعد جابجایی
dislocation defect نقص جابجایی
displacement current جریان جابجایی
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
advection جابجایی افقی هوا
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
blue shift جابجایی به سوی ابی
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
red shift جابجایی به سوی قرمز
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
itineration ازیک جابجایی دیگر
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
handling charges هزینههای جابجایی کالا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
shifted دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
worked انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
work انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
shifts محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifted محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotated جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
distributes چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distributing چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
distribute چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
rotate جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotates جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
store ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
storing ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد
explicit address آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
ranged جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
range جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
ranges جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ
texts سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
text سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
coefficients ضریب
factors ضریب
factor ضریب
coefficient ضریب
ratio ضریب
ratios ضریب
modules ضریب
module ضریب
modulus ضریب
phi coefficient ضریب فی
eds درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
part قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
enhancement factor ضریب تشدید
eta coefficient ضریب اتا
gravimetric factor ضریب وزنی
packing factor ضریب فشردگی
error term ضریب خطا
expansion coefficient ضریب انبساط
peak factor ضریب اوج
float factor ضریب شناوری
friction coefficient ضریب اصطکاک
friction factor ضریب اصطکاک
factor of safety ضریب اطمینان
fusion coefficient ضریب فوزیون
resistivity ضریب مقاومت
gini coefficient ضریب جینی
form factor ضریب شکل
elasticity modulus ضریب کشسانی
distotion factor ضریب کج شدگی
distortion factor ضریب اعوجاج
dissipative factor ضریب اتلاف
deviation factor ضریب انحراف
dispersion coefficient ضریب پراکندگی
diffusivity ضریب پخش
diffusion coefficient ضریب پخش
diffusion coefficient ضریب انتشار
differential coefficient ضریب دیفرانسیل
roughness coefficient ضریب زبری
determination coefficient ضریب تعیین
safety factor ضریب تامین
resistance coefficient ضریب مقاومت
demand factor ضریب تقاضا
distribution coefficient ضریب تقسیم
distribution factor ضریب توزیع
pay grade ضریب حقوقی
elasticity coefficient ضریب کشش
elastic modulus ضریب بر جهندگی
elastic modulus ضریب ارتجاعی
economy factor ضریب اقتصادی
earthquake factor ضریب زلزله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com