Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (11 milliseconds)
English
Persian
warranties
ضمانت نامه
warranty
ضمانت نامه
bail bond
ضمانت نامه
guaranty
ضمانت نامه
letter of indemnity
ضمانت نامه
Search result with all words
guarantee
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
ضمانت نامه تضمین کردن
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
open credit
اعتبار بدون ضمانت نامه
Other Matches
pecuniary liability
ضمانت ضمانت جبران خسارت
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
sponsorship
ضمانت
warranting
ضمانت
mainprise
ضمانت
bond
ضمانت
warrant
ضمانت
warranted
ضمانت
warranty
ضمانت
warrants
ضمانت
suretyship
ضمانت
sponsored by
به ضمانت
sponsion
ضمانت
gurantee
ضمانت
guaranty
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
ضمانت
bail
ضمانت
guarantee
ضمانت
guaranty
ضمانت
warranty
ضمانت
guarantee
ضمانت
warranties
ضمانت
guaranteed
ضمانت
guarantees
ضمانت
vouch
ضمانت کردن
insure
ضمانت کردن
sponsor
ضمانت کردن
sponsoring
ضمانت کردن
pledge
وثیقه ضمانت
pledged
وثیقه ضمانت
pledges
وثیقه ضمانت
assurance
ضمانت وثیقه
assurances
ضمانت وثیقه
bank bond
ضمانت بانکی
bank guarantee
ضمانت بانکی
guarantees
ضمانت کردن
bilable
ضمانت بردار
bondholder
ضمانت دار
contract guarantee
ضمانت قرارداد
sponsors
ضمانت کردن
guarantor
ضمانت کننده
sanction
ضمانت اجرا
upon bail
بقیه ضمانت
guarantee period
دوره ضمانت
pecuniary liability
ضمانت پولی
bailable
قابل ضمانت
suretyship
عقد ضمانت
irrepleviable
ضمانت برندار
irreplevisable
ضمانت برندار
sanctioned
ضمانت اجرا
sanctioning
ضمانت اجرا
guarantors
ضمانت کننده
vouch for
ضمانت کردن
limplied warranty
ضمانت ضمنی
bond
پیوستگی ضمانت
express warranty
ضمانت صریح
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
sanctions
ضمانت اجرا
joint and several guarantee
ضمانت تضامنی
responsibility
ضمانت جوابگویی
bonded
ضمانت شده
answers
ضمانت کردن
guarantee
ضمانت کردن
answering
ضمانت کردن
answered
ضمانت کردن
guaranteed
ضمانت کردن
answer
ضمانت کردن
pledging
وثیقه ضمانت
responsibilities
ضمانت جوابگویی
bail
تضمین ضمانت کردن
to stand surety for any one
ضمانت کسیرا کردن
warranted
ضمانت کردن مجوز
to go bail for any one
ضمانت کسی راکردن
to bail out
با ضمانت از زندان دراوردن
guarantee
شخص ضمانت شده
warrent
ضمانت یاتعهد کردن
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
warrants
ضمانت کردن مجوز
sanction
ضمانت اجرایی قانون
warranting
ضمانت کردن مجوز
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
bailment
رهایی به قید ضمانت
the watch is warranted
ضمانت شده است
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
guarantees
شخص ضمانت شده
i guarantee his appearance
من ضمانت می کنم که حاضرشود
stand surety for a person
ضمانت کسی را کردن
act as surety
کفالت یا ضمانت کردن
warrant
ضمانت کردن مجوز
guaranteed
شخص ضمانت شده
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
waging
ضمانت حسن انجام کار
wages
ضمانت حسن انجام کار
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
good performance guarantee
ضمانت حسن انجام کار
sanction
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning
مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions
مجوز جریمه ضمانت اجرا
waged
ضمانت حسن انجام کار
performance guarantee
ضمانت حسن انجام کار
pledgor
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
bid bond
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
repayment guarantee
ضمانت استرداد پیش پرداخت
tender bonds
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
tender guarantee
ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
to vouch for any one's honesty
ضمانت درستی کسی را کردن
pledgeor
دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
wage
ضمانت حسن انجام کار
vouch
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
30% down payment against bank guaranty
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
local parole
زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
del credere
ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
carriers
نامه بر
post boy
نامه بر
letters
نامه
letter
نامه
epistle
نامه
correspoundence
نامه ها
epistles
نامه
manifested
نامه
carrier
نامه بر
breve
نامه
manifests
نامه
manifest
نامه
manifesting
نامه
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
letter no
نامه شماره 5
letter of indemnity
غرامت نامه
power of procuration
اجازه نامه
letter of recommendation
توصیه نامه
letter writer
نامه نگاری
letter missive
امر نامه
letter of a
اگاهی نامه
byelaw
ایین نامه
letter of recommendation
سفارش نامه
letter of invitation
دعوت نامه
letter of introduction
معرفی نامه
bill of sale
بیع نامه
billet doux
نامه عاشقانه
by low
ایین نامه
letter writer
نامه نویس
letter writing
نامه نگاری
bill of lading
بار نامه
power of attorney
اجازه نامه
marriage bed
عقد نامه
letter of a
اطلاع نامه
marriage contract
عقد نامه
memorandum of understanding
تفاهم نامه
mailer
نامه رسان
bill of divorce
طلاق نامه
power of authority
اجازه نامه
letters of administration
قیم نامه
letters of procurator
وکالت نامه
warrant of attorney
وکالت نامه
bill of indicment
ادعا نامه
letters patent
نامه سرگشوده
bill of exception
اعتراض نامه
letters patent
نامه سرگشاده
light list
چراغ نامه
letter of attorney
اجازه نامه
letter de chancellerie
نامه رسمی
gender tree
شجره نامه
deed of sale
بیع نامه
deed of gift
هبه نامه
deed of endowment
وقف نامه
deed of conveyance
صلح نامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com