English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
English Persian
his ضمیر ملکی سوم شخص مفردمذکر
Other Matches
my <pron.> مال من [ضمیر ملکی]
pronominal وابسته به ضمیر شبیه ضمیر
manorial ملکی
possessive ملکی
possessives ملکی
agrarian ملکی
landed a ملکی
jointure مهریه ملکی
pronoun ضمیر
PR ضمیر
consciences ضمیر
conscience ضمیر
the inward man ضمیر
pronouns ضمیر
ego ضمیر
egos ضمیر
legal right toa property حق قانونی نسبت به ملکی
genitive ملکی مضاف الیهی
to vest a property in any one ملکی رابکسی واگذارکردن
land agent دلال معاملات ملکی
realtors دلال معاملات ملکی
realtor دلال معاملات ملکی
to a an astate ملکی رابدست اوردن
d. pronoun ضمیر اشاره
unconsciously ضمیر نابخود
interrogarive pronoun ضمیر پرسش
unconscious ضمیر نابخود
relative pronouns ضمیر موصول
the inner man روح ضمیر
personal pronoun ضمیر شخصی
relative pronoun ضمیر موصول
antecedent مرجع ضمیر
antecedents مرجع ضمیر
to vest a property in any one ملکی را بتصرف کسی دراوردن
vest a property in someone ملکی را به کسی واگذار کردن
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
foreclose a mortgage فک رهن ملکی را از مالک ان سلب کردن
we ضمیر اول شخص جمع
reflexive pronoun ضمیر مرجوع بفاعل یامسندالیه
reflexive pronouns ضمیر مرجوع بفاعل یامسندالیه
melchizedek > ملکی صدق < کاهنی که ازابراهیم عشر گرفت
determinative اسم اشارهء صفت یا ضمیر اشاره
determiner مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
determiners مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
the heart's letter is read in the eyes <proverb> رنگ رخساره نشان می دهد از سر ضمیر
undemonstrative فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
onerous property دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
lien حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
tenancy in common حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
tenant by sufference هر گاه کسی ملکی رابا عنوان و سمت قانونی درتصرف داشته باشد و پس اززوال سمت
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com