Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (36 milliseconds)
English
Persian
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
Search result with all words
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Other Matches
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
graduate
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
classifying
طبقه بندی کردن
categorising
طبقه بندی کردن
graduates
طبقه بندی کردن
systemize
طبقه بندی کردن
graduating
طبقه بندی کردن
pigeonhole
طبقه بندی کردن
classifies
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
categorized
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
categorises
طبقه بندی کردن
layers
طبقه بندی کردن
aggroup
طبقه بندی کردن
to categorize
طبقه بندی کردن
layer
طبقه بندی کردن
categorised
طبقه بندی کردن
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
class
طبقه بندی کردن رده
classes
طبقه بندی کردن رده
classing
طبقه بندی کردن رده
classed
طبقه بندی کردن رده
graduate
درجه بندی کردن
graduating
درجه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن
rate
درجه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن
graduates
درجه بندی کردن
rates
درجه بندی کردن
echelonment
درجه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
grades
نوع درجه بندی کردن
grade
نوع درجه بندی کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
low grade
کم طبقه بندی
sorting
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
denomination
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
typification
طبقه بندی
assortment
طبقه بندی
grading
طبقه بندی
taxonomies
طبقه بندی
assortments
طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
division
طبقه بندی
divisions
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
bracket
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
segregation
جدا کردن درجه بندی کردن
gaduate
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
gradate
درجه بندی کردن مخلوط کردن
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
rug classification
طبقه بندی فرش
classificatory
مربوط به طبقه بندی
accounting classification
طبقه بندی حساب
classification of soil
طبقه بندی خاک
classification of aggregate
طبقه بندی خاکدانه ها
classification chart
نمودار طبقه بندی
job classification
طبقه بندی شغلی
zootaxy
طبقه بندی جانوران
unclassified
طبقه بندی نشده
suborder
طبقه بندی فرعی
unclassified
بدون طبقه بندی
service rating
طبقه بندی پرسنلی
job classification
طبقه بندی شغل
classifiable
قابل طبقه بندی
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
standardization
همگونی طبقه بندی
budget classification
طبقه بندی بودجه
harmonic division
طبقه بندی متناسب
secret
طبقه بندی سری
secrets
طبقه بندی سری
taxonomist
متخصص طبقه بندی
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
classified
طبقه بندی شده
speed rate increment
طبقه بندی سرعت
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
classification
طبقه بندی پیام
nosology
طبقه بندی بیماریها
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
map classification
طبقه بندی نقشه ها
soil class
طبقه بندی خاک
market grades and grading
طبقه بندی بازار
route classification
طبقه بندی جاده ها
classifications
طبقه بندی پیام
graduation
درجه بندی
ratings
درجه بندی
grading
درجه بندی
rating
درجه بندی
calibrating
درجه بندی
calibrate
درجه بندی
gradations
درجه بندی
calibrates
درجه بندی
calibrated
درجه بندی
calibration
درجه بندی
gradation
درجه بندی
grades
درجه بندی
scale
درجه بندی
grade
درجه بندی
scaling
درجه بندی
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
classified items
اماد طبقه بندی شده
classified items
اقلام طبقه بندی شده
classified material
مدارک طبقه بندی شده
glossography
طبقه بندی و شرح زبانها
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
topsecret
طبقه بندی به کلی سری
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
performance rating
درجه بندی عملکرد
rating scale
مقیاس درجه بندی
scscalable
قابل درجه بندی
logarithmic scale
درجه بندی لگاریتمی
rater
درجه بندی کننده
calibration error
خطای درجه بندی
ratee
درجه بندی شونده
rating schedule
مقیاس درجه بندی
merit rating
درجه بندی شایستگی
calibration curve
منحنی درجه بندی
calibration constant
ثابت درجه بندی
linear scale
درجه بندی خطی
grades
درجه بندی رتبه
credit rating
درجه بندی اعتبار
graduation line
خط درجه بندی شده
grade
درجه بندی رتبه
peer rating
درجه بندی همسالان
intergradation
درجه بندی داخلی
classification yard line
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
accountable cryptomaterial
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
systematist
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
international classification of
طبقه بندی بین المللی بیماریها
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
dan gup jeado
سیستم درجه بندی تکواندو
forced distribution rating
درجه بندی با توزیع معین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool
پشم درجه بندی نشده
maximum scale value
مقدار درجه بندی حداکثر
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
graphic rating scale
مقیاس درجه بندی نگارهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com