Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 271 (23 milliseconds)
English
Persian
stratify
طبقه طبقه کردن
Search result with all words
class
طبقه بندی کردن رده
classed
طبقه بندی کردن رده
classes
طبقه بندی کردن رده
classing
طبقه بندی کردن رده
graduate
طبقه بندی کردن
graduates
طبقه بندی کردن
graduating
طبقه بندی کردن
layer
طبقه بندی کردن
layers
طبقه بندی کردن
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
categorised
طبقه بندی کردن
categorises
طبقه بندی کردن
categorising
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
categorized
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
classifies
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
classifying
طبقه بندی کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
aggroup
طبقه بندی کردن
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
pigeonhole
طبقه بندی کردن
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
systemize
طبقه بندی کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
to categorize
طبقه بندی کردن
Other Matches
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
castes
طبقه
stratum
طبقه
storeys
طبقه
classed
طبقه
range
طبقه
class
طبقه
storey
طبقه
straticulate
طبقه طبقه
layer
طبقه
single stage
یک طبقه
of all sorts
از هر طبقه
layers
طبقه
laminate
طبقه طبقه
story
طبقه
floor
طبقه
floored
طبقه
floors
طبقه
phases
طبقه
phased
طبقه
ranges
طبقه
general
طبقه
story=storey
طبقه
category
طبقه
storey=story
طبقه
ranged
طبقه
stepless
بی طبقه
courses
طبقه
coursed
طبقه
course
طبقه
pigeonhole
طبقه
generals
طبقه
phase
طبقه
caste
طبقه
stages
طبقه
grain
طبقه
strips
طبقه
ilk
طبقه
stories
طبقه
first class
طبقه یک
beds
طبقه
beds
طبقه ته
lain
طبقه
rank
طبقه
genres
طبقه
genre
طبقه
ranked
طبقه
ranks
طبقه
grade
طبقه
grades
طبقه
stage
طبقه
classes
طبقه
two storeyed
دو طبقه
folium
طبقه
bed
طبقه ته
classing
طبقه
bed
طبقه
ruling class
طبقه حاکم
taxonomy
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
roturier
از طبقه عوام
bracket
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
mezzanine
نیم طبقه
intermediate
طبقه میانی
power output stage
طبقه خروجی
peasntry
طبقه روستایان
the upper storey
طبقه فوقانی مخ
estate
دسته طبقه
upper classes
طبقه بالا
upper classes
طبقه مرفه
upper class
طبقه بالا
upper class
طبقه مرفه
estates
دسته طبقه
nobility
طبقه نجبا
taxonomies
طبقه بندی
mezzanines
نیم طبقه
second flour
طبقه دوم
sorted
طور طبقه
stratiform
طبقه وار
subclass
طبقه فرعی
subclass
زیر طبقه
subordinate class
طبقه وابسته
working classes
طبقه کارگر
working class
طبقه کارگر
social class
طبقه اجتماعی
substratum
طبقه زیر
proletariat
طبقه رنجبر
proletariat
طبقه زحمتکش
lower class
طبقه پایین
sort
طور طبقه
stratification
طبقه بندی
lower classes
طبقه پایین
sorts
طور طبقه
stratiform
طبقه مانند
proletariat
طبقه کارگر
spectral class
طبقه بینابی
substratum
پی طبقه زیر
superordinate class
طبقه فراگیر
downstairs
طبقه پایین
peerages
طبقه لردها
peerage
طبقه لردها
the second storey
طبقه دوم
lower class
طبقه عوام
subclass
طبقه عوام
underclass
طبقه عوام
underclass
طبقه محروم
subclass
طبقه محروم
basements
طبقه زیر
superstratum
طبقه فوقانی
semibasement
طبقه زیر
basement
طبقه زیر
lower class
طبقه محروم
systemization
طبقه بندی
leisure class
طبقه مرفه
kennelly heaviside layer
طبقه هویساید
assortment
طبقه بندی
ionosphere
طبقه یونسفر
grading
طبقه بندی
intellectual class
طبقه روشنگر
heaviside layer
طبقه هویساید
workpeople
طبقه کارگر
feminity
طبقه زنان
enlisted personnel
طبقه افراد
input stage
طبقه اولیه
exploited class
طبقه بهره ده
input stage
طبقه ورودی
abovestairs
طبقه بالا
class ii property
اموال طبقه 2
layer of rock
طبقه سنگی
denomination
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
class ii property
کالای طبقه 2
class i supplies
اماد طبقه 1
class i property
اموال طبقه 1
class i property
کالای طبقه 1
e layer
طبقه هویساید
laboring class
طبقه کارگر
initial stage
طبقه نخستین
category
طبقه اجناس
category
طبقه افراد
feudal class
طبقه فئودال
typification
طبقه بندی
twin deck
پل دو طبقه ناو
turbine stage
طبقه توربین
folium
طبقه نازک
toiling class
طبقه رنجبر
bourgeois class
طبقه سوداگر
bourgeois class
طبقه بورژوا
plutocracies
طبقه ثروتمند
category
طبقه نگهداری
plutocracy
طبقه ثروتمند
double church
کلیسا دو طبقه
exploiting class
طبقه بهره کش
sorting
طبقه بندی
aves
طبقه مرغان
upstrairs
طبقه بالائی
plebeians
طبقه سوم
feudal class
طبقه زمیندار
plebeian
طبقه سوم
basement storey
طبقه زیرزمین
first floor
طبقه اول
middle classes
طبقه متوسط
bourgeoisie
طبقه سوداگر
genus
طبقه قسم
converter stage
طبقه مبدل
A classless society.
جامعه بی طبقه
class of suplies
طبقه کالاها
class limits
حدود طبقه
multi stage
چند طبقه
classless society
جامعه بی طبقه
class v supplies
اماد طبقه 5
castes
طبقه منفصل
caste
طبقه منفصل
middle class
طبقه متوسط
main stage
طبقه اصلی
every Tom, Dick and Harry
<idiom>
طبقه متوسط
modulator stage
طبقه مدولاسیون
declass
جداکردن از طبقه
non producing class
طبقه نامولد
division
طبقه بندی
low power stage
طبقه کم قدرت
low grade
کم طبقه بندی
class iv supplies
اماد طبقه 4
lower floor
طبقه تحتانی
assortments
طبقه بندی
class interval
حدود طبقه
class interval
دامنه طبقه
class ii supplies
اماد طبقه 2
divisions
طبقه بندی
class interval
فاصله طبقه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com