Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
scale	طبلک درجه
elevation scale	طبلک درجه
Search result with all words
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
grand division	مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
Other Matches
drum	طبلک بخار طبلک
drummed	طبلک بخار طبلک
reel	طبلک
reeling	طبلک
knobs	طبلک
knob	طبلک
drummed	طبلک
reels	طبلک
drum	طبلک
reeled	طبلک
guide drum	طبلک راهنما
rotary drum	طبلک گردان
magnetic drum	طبلک مغناطیسی درام حافظه
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
first class	درجه یک
gauges	درجه
second-rate	درجه دو
marks	درجه
top	درجه یک
grades	درجه
second class	درجه 2
scalage	درجه
run of the mine	بی درجه
kyu	درجه
gage=gauge	درجه
gauge glass	درجه اب
chinical t.	درجه
clinical thermometer	درجه
classy	درجه یک
elevations	درجه
copacetic	درجه یک
copesetic	درجه یک
low grade	کم درجه
gage	درجه
grade	درجه
mark	درجه
third-rate	درجه سه
gauged	درجه
gauge	درجه
echelons	درجه
echelon	درجه
first string	درجه یک
nobby	درجه یک
gauge=gage	درجه
second rate	درجه دو
pitch	درجه
degrees	درجه
elevation	درجه
second class	درجه دو
lengths	درجه
rank	درجه
third rate	درجه سه
proportions	درجه
proportion	درجه
degree	درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
scale	درجه
equally <adv.>	به یک درجه
ranks	درجه
ranked	درجه
length	درجه
title	درجه
topnotch	درجه یک
high-class	درجه یک
aquastat	درجه
rates	درجه
pitches	درجه
top-notch	درجه یک
rate	درجه
top hole	درجه یک
tophole	درجه یک
titles	درجه
slap-up	درجه یک
number one	درجه یک
stair	مرتبه درجه
confidence level	درجه اطمینان
degree of dissociation	درجه تفکیک
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of compaction	درجه تراکم
degree of centralization	درجه تمرکز
consistency	درجه غلظت
degree of advancement	درجه پیشرفت
comparatives	درجه تفضیلی
dan	درجه درکاراته
d.p	درجه بسپارش
clump	درجه سردوشی
shade	درجه رنگ
degree of polymerization	درجه بسپارش
degree of precision	درجه دقت
berates	خلع درجه
berate	خلع درجه
whither	بکدام درجه
shadings	درجه رنگ
degree of relationship	درجه خویشاوندی
ninths	درنهمین درجه
berated	خلع درجه
degree of curve	درجه انحناء
ninth	درنهمین درجه
comparative	درجه تفضیلی
degree of freedom	درجه ازادی
berating	خلع درجه
degree of saturation	درجه اشباع
doctorates	درجه دکتری
baume degree	درجه بومه
battle sight	شکاف درجه
largely	تا درجه زیادی
grading	درجه بندی
puny	درجه پست
pinnacle	منتهی درجه
battle sight	درجه جنگی
bar sight	ستون درجه
bar sight	شکاف درجه
baccslavreate	درجه شوالیه
pinnacles	منتهی درجه
angle of elevation	زاویه درجه
advancement in rating	ارتقاء درجه
quantum	درجه میزان
adjusted elevation	درجه تنظیمی
adjustability	درجه انطباق
graduation	درجه گرفتن
graduation	درجه بندی
brick layer	بنای درجه دو
clumped	درجه سردوشی
clumping	درجه سردوشی
cope flask	درجه روئی
clumps	درجه سردوشی
fluidity	درجه سفتی
consistence	درجه غلظت
baccalaureate	درجه باشلیه
doctorate	درجه دکتری
honorary	درجه افتخاری
centigrade degree	درجه صدبخشی
supremely	با علی درجه
calibration	درجه بندی
shades	درجه رنگ
anti knock property	درجه اکتان
summated ratings	مجموع درجه ها
tiptop	درجه اعلی
to take one's d.	درجه گرفتن
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
coarse wool	پشم درجه دو
tiptop	بالاترین درجه
tip top	بالاترین درجه
superlatively	در درجه عالی
supply sergeant	درجه دارتدارکات
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
third rater	درجه سوم
thirty degree cut	برش 03 درجه
water hardness	درجه سختی آب
white wool	پشم درجه یک
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی
which grade are you in?	که درجه شما را در؟
swiftness	درجه تندی
degree opulence	درجه توانگری
gaduate	درجه دار
scaling	درجه بندی
gradational	به ترتیب درجه
grade of channel	درجه کانال
graduator	درجه گذار
high grade	درجه اعلی
high grade product	محصول درجه یک
honor	درجه نشان
in the highest d.	به منتها درجه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com