English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
Other Matches
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
bailer سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
to sweat coins مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
schematic طرحی
ich nographic طرحی
to suggest a plan طرحی راپیشنهادکردن
proposal پیشنهاد [برنامه ای یا طرحی]
pursuance of a plan اجرای نقشه یا طرحی
project method روش اموزش طرحی
configural scoring نمره گذاری طرحی
To implement a project. طرحی را پیاده کردن
crutch طرحی در فرش چینی
non-starters طرحی که انجام نمیشود
non-starter طرحی که انجام نمیشود
ichnographic وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
projective طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
K-plan [طرحی به شکل اچ انگلیسی در خانه های سبک الیزابت]
Elibilinde [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
linking طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE
scattered design طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
surfaced رویه
instep رویه
surfaces رویه
irregular بی رویه
facet رویه
facing رویه
facings رویه
facets رویه
surface رویه
praxis رویه
uppers رویه
upper رویه
metiers رویه
metier رویه
immethodical بی رویه
policies رویه
policy رویه
outside رویه
outsides رویه
ism رویه
tenor رویه
tenors رویه
mTtiers رویه
procedure رویه
practice رویه
tactics رویه
vamp رویه
water surface رویه اب
encrustation رویه
these t. were not رویه
encrustations رویه
upper crust رویه
insteps رویه
comportment رویه
pentahedral پنج رویه
surfaced رویه دادن
sandals کفش بی رویه
coverings رویه لفاف
the policy of the government رویه دولت
hard soil رویه محکم
surfaced رویه فاهر
tack پونز رویه
control procedure رویه کنترل
system قاعده رویه
surface رویه دادن
systems قاعده رویه
top رویه عالی
in stream procedure رویه با مسیل
flippy فلاپی دو رویه
cover رویه لفاف
finishing coat اندود رویه
covers رویه لفاف
lines حدود رویه
line حدود رویه
tacked پونز رویه
ostrich policy رویه کبک
top milk رویه شیر
code page رویه رمز
scheme ترتیب رویه
schemed ترتیب رویه
schemes ترتیب رویه
encrustations رویه بندی
cross section رویه برش
triacontahedral سی رویه سی طرفی
sandal کفش بی رویه
impolicy رویه غلط
surfaces رویه فاهر
surfaces رویه دادن
surface-to-air رویه به هوا
procedure oriented رویه گرا
encrustation رویه بندی
dummy module رویه ساختگی
cant رویه اریب
ism اعتقاد رویه
planing رویه هموار
practice رویه پیشه
facet theory نظریه رویه ها
procedure declaration اعلان رویه
planes رویه هموار
exfoliation رویه سابی
planed رویه هموار
plane رویه هموار
scheme of life رویه زندگی
precedent رویه قضایی
card face رویه کارت
precedents رویه قضایی
pure procedure رویه جامع
surface رویه فاهر
smooth surface رویه صاف
rough surface رویه زبر
tacking پونز رویه
tacks پونز رویه
road surface رویه راه
rubbed surface رویه صاف
recursive procedure رویه بازگشتی
single sided disk دیسک یک رویه
recovery procedure رویه ترمیمی
pillow case رویه بالش
planimeter رویه پیما
judicial precedent رویه قضایی
overgrown دارای رشد بی رویه
to change the tack تغییر رویه دادن
binder course قشر زیرین رویه
revamps دوباره رویه انداختن
procedure رویه طریقه فرایند
procedure oriented language زبان رویه گرا
new departure اغاز رویه تازه
international practice رویه بین المللی
low key posture رویه محافظه کارانه
revamped دوباره رویه انداختن
input output procedure رویه ورودی- خروجی
revamp دوباره رویه انداختن
surface treatment عملیات سطح رویه
impolitic مخالف رویه صحیح
slope weir شادروان با رویه شیبدار
irregular act عمل خلاف رویه
revamping دوباره رویه انداختن
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
to pull in دست از کار یا رویه خودکشیدن
one time pad صفحات کلید رمز یک رویه
one time tape نوار یک رویه کلید رمز
flippy diskette دیسکت با دو رویه قابل ضبط
to take a course رویه ایی را اتخاذ کردن
cataloged procedure رویه فهرست بندی شده
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
altar-slad [سنگ رویه فوقانی محراب]
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
to change one's course خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
the old p should be continued رویه پیش بایدادامه یابد
tambour رویه یادیواره متحرک چوبی
frosting رویه خامهای کیک یا شیرینی
resurfacing شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
planometer صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
spas Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spa Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
hol Language Order High زبان برنامه نویسی رویه گرا
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
lave ریختن
strewn ریختن
lash vi ریختن
strews ریختن
sand شن ریختن
skink ریختن
strewing ریختن
strewed ریختن
yeild ریختن
infuse ریختن
infused ریختن
infuses ریختن
infusing ریختن
sands شن ریختن
strew ریختن
pour ریختن
mewing پر ریختن
spill ریختن
pouring ریختن
pours ریختن
spills ریختن
cast concrete ریختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com