Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
tactical plan
طرح عملیات تاکتیکی
Search result with all words
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
tactical air operation
عملیات تاکتیکی هوایی
tactical concept
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center
مرکز عملیات تاکتیکی
Other Matches
tactical air
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
tactical formation
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
tactically
تاکتیکی
tactical
تاکتیکی
officer in tactical command
فرمانده تاکتیکی
tactical troops
یکانهای تاکتیکی
tactical formation
ارایش تاکتیکی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
tactical command
یکان تاکتیکی
tactical complication
پیچیدگی تاکتیکی
tactical complication
بغرنجی تاکتیکی
tactical movement
حرکات تاکتیکی
Canberra
هواپیمای تاکتیکی ب- 75
tactical intelligence
اطلاعات تاکتیکی
interval
فاصله تاکتیکی
tactical diameter
قطر تاکتیکی
tactical reserve
احتیاط تاکتیکی
action information center
مرکزاطلاعات تاکتیکی
tactical control
کنترل تاکتیکی
deceptions
فریب تاکتیکی
deception
فریب تاکتیکی
tactical element
عنصر تاکتیکی
tactical range recorder
رادارصوتی تاکتیکی
tactical troops
عدههای تاکتیکی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
tactical minning
مین گذاری تاکتیکی
action information center
مرکز اخبار تاکتیکی
tactical range recorder
سونار تاکتیکی ناو
tactical air observer
دیدبان تاکتیکی هوایی
terrain corridor
دالان تاکتیکی زمین
basic tactical unit
یکان مبنای تاکتیکی
tactical control
کنترل و هدایت تاکتیکی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
tactical air force
نیروی هوایی تاکتیکی
tactical reserve
نیروهای احتیاط تاکتیکی
tactical air navigation
رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
tactical air commander
فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
tactical airlift
حمل و نقل تاکتیکی هوایی
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
super sabre
نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
voodoo
نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
vigilantes
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilante
نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
spoofer
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
tacan
نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
reference position
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment
عملیات
treatments
عملیات
operation
عملیات
operations
عملیات
op
عملیات
serial operation
عملیات سری
base of operations
پایگاه عملیات
autonomous operation
عملیات ازاد
base operation
عملیات پایگاهی
combat information center
اطاق عملیات
delays
عملیات تاخیری
surface treatment
عملیات سطحی
campaigns
عملیات جنگی
building operations
عملیات ساختمانی
string operation
عملیات رشتهای
chemical operations
عملیات شیمیایی
centre of activities
مرکز عملیات
spial
عملیات جاسوسی
business type operation
عملیات کامپیوتری
business type operation
عملیات تجارتی
block operation
عملیات بلوک
phasing
مراحل عملیات
delay
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
computer operation
عملیات کامپیوتر
nature of the operation
ماهیت عملیات
flow charts
شمای عملیات
flow chart
شمای عملیات
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
operationally ready
حاضر به عملیات
offensives
عملیات افندی
offensive
عملیات افندی
airborne battlefield
عملیات هوابرد
closing
خاتمه عملیات
earthworks
عملیات خاکی
sabotaging
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotage
عملیات تخریبی
air operations
عملیات هوایی
subversive
عملیات براندازی
subversives
عملیات براندازی
action deferred
تامل در عملیات
night operations
عملیات شبانه
hostility
عملیات خصمانه
hostilities
عملیات خصمانه
operating program
برنامه عملیات
operation center
مرکز عملیات
operation manager
مدیر عملیات
radius
شعاع عملیات
operation map
نقشه عملیات
operation overlay
کالک عملیات
operations personal
پرسنل عملیات
airmobile operations
عملیات هوارو
phases
مرحله عملیات
rescue operation
عملیات نجات
limiting operation
عملیات محدودکننده
actions
عملیات جنگی
actions
جنگ عملیات
action
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
scene of action
صحنه عملیات
offenses
عملیات افندی
offenses
عملیات تعرضی
offence
عملیات افندی
offence
عملیات تعرضی
autonomous operation
عملیات مستقل
arithmetic operation
عملیات حسابی
area of operation
منطقه عملیات
logical operations
عملیات منطقی
phased
مرحله عملیات
phase
مرحله عملیات
manual operation
عملیات دستی
operations research
تحقیق در عملیات
operations room
اتاق عملیات
over the beach operations
عملیات ساحلی
over the beach operations
عملیات کرانهای
parallel operation
عملیات موازی
terrain
زمین عملیات
amphibious operation
عملیات اب خاکی
process chart
نقشه عملیات
pseudooperation
شبه عملیات
psychological operations
عملیات روانی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
conversational operation
عملیات محاورهای
finishing
عملیات تکمیل
hot dogging
عملیات نمایشی
plan of action
طرح عملیات
flight operations
عملیات پرواز
delay action
عملیات تاخیری
delaying action
عملیات تاخیری
terminal operations
عملیات بارانداز
terminal operations
عملیات اسکلهای
denial operations
عملیات ممانعتی
immediate action
عملیات فوری
covert operations
عملیات پنهانی
counter military
ضد عملیات نظامی
rehearsals
تکرار عملیات
rehearsal
تکرار عملیات
countermine
عملیات ضد مین
covert operations
عملیات مخفی
scope
منظور از عملیات
scope
هدف عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
initiative
ابتکار عملیات
deputy for operations
معاونت عملیات
destructive operation
عملیات مخرب
war room
اتاق عملیات
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
Military operations.
عملیات نظامی
formal operations
عملیات صوری
Construction works .
عملیات ساختمانی
harassing actions
عملیات ایذایی
regions
ناحیه عملیات
region
ناحیه عملیات
global operation
عملیات سراسری
f.of operations
حوزه عملیات
external operation
عملیات خارجی
divert action
عملیات مخالف
dry run
عملیات جنگی
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com