Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 171 (8 milliseconds)
English	Persian
risk lover	طرفدار ریسک
Other Matches
nationalists	طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist	طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
risking	ریسک
risk	ریسک
risked	ریسک
risks	ریسک
titmouse	چرخ ریسک
emergency risk	ریسک اضطراری
skate on thin ice <idiom>	ریسک کردن
venturing	مبادرت ریسک
ventures	مبادرت ریسک
ventured	مبادرت ریسک
venture	مبادرت ریسک
balancing of portfolio	پوشاندن ریسک
to incur a risk	ریسک کردن
risky	ریسک دار
riskier	ریسک دار
riskiest	ریسک دار
producer's risk	ریسک تولید کننده
risks	مخاطره ریسک خطر
risk avoider	اجتناب کننده از ریسک
risking	مخاطره ریسک خطر
risked	مخاطره ریسک خطر
owner's risk	ریسک صاحب کالا
at owner's risks	ریسک به عهده مالک
risk	مخاطره ریسک خطر
risk	احتمال خطر ریسک کردن
He took his chance.	او [مرد] این ریسک را کرد.
risked	احتمال خطر ریسک کردن
risking	احتمال خطر ریسک کردن
dicey <idiom>	ریسک دار [اصطلاح روزمره]
hairy <idiom>	ریسک دار [اصطلاح روزمره]
risks	احتمال خطر ریسک کردن
Don't push your luck!	[این وضعیت را] ریسک نکن!
carrier's risk	ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
stick one's neck out <idiom>	مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
This is a calculated risk.	این یک ریسک حساب شده است
To twist the lions tail .	با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
advocator	طرفدار
advocate	طرفدار
one-sided	طرفدار
partial	طرفدار
pro	طرفدار
exponents	طرفدار
pro-	طرفدار
insurrectionist	طرفدار
factioneer	طرفدار
exponent	طرفدار
partisan	طرفدار
partisans	طرفدار
adherents	طرفدار
advocated	طرفدار
advocates	طرفدار
cohorts	طرفدار
partizan	طرفدار
cohort	طرفدار
partizan etc	طرفدار
votary	طرفدار
party	طرفدار
adherent	طرفدار
advocating	طرفدار
football fan [British English]	طرفدار فوتبال
papist	طرفدار پاپ
absolutist	طرفدار استبداد
abolitionist	طرفدار برانداختن
democrate	طرفدار دمکراسی
risk lover	طرفدار خطر
factionary	طرفدار یک فرقه
monopolist	طرفدار انحصار
keynesianism	طرفدار کینز
interventionist	طرفدار مداخله
to count	طرفدار شمردن
he is on our side	طرفدار مااست
soccer fan [soccer supporter] [American English]	طرفدار فوتبال
nudist	طرفدار برهنگی
reformer	طرفدار نهضت
activists	طرفدار عمل
reformers	طرفدار نهضت
centralists	طرفدار تمرکز
centralist	طرفدار تمرکز
activist	طرفدار عمل
royalist	طرفدار سلطنت
royalists	طرفدار سلطنت
prohibitionist	طرفدار منع مسکرات
federalist	طرفدار دولت فدرال
partialist	شخص طرفدار یا معتصب
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
feminist	طرفدار حقوق زنان
aesthete	طرفدار صنایع زیبا
communists	طرفدار مرام اشتراکی
feminists	طرفدار حقوق زنان
communist	طرفدار مرام اشتراکی
supply side economics	اقتصاد طرفدار عرضه
teetotalist	طرفدار منع مسکرات
theocrat	طرفدار یزدان سالاری
radical	طرفدار اصلاحات اساسی
radicals	طرفدار اصلاحات اساسی
theorist	طرفدار استدلال نظری
theorists	طرفدار استدلال نظری
proponent	توضیح دهنده طرفدار
proponents	توضیح دهنده طرفدار
football fan [American English]	طرفدار فوتبال آمریکایی
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی
aesthetes	طرفدار صنایع زیبا
mongamist	طرفدار داشتن یک همسر
revivalist	طرفدار احیای مذهبی
libertarians	طرفدار ازادی اراده
equalitarian	طرفدار تساوی انسان
protectionism	مکتب طرفدار حمایت
autonomist	طرفدار استقلال داخلی
aristocrate	طرفدار حکومت اشراف
revivalists	طرفدار احیای مذهبی
negrophile	طرفدار سیاه پوست
parliamentarians	طرفدار حکومت پارلمانی
mutualist	طرفدار اصول همدستی
libertarian	طرفدار ازادی اراده
fan	پشتیبان [طرفدار] [هوادار] [ورزش]
feudalist	طرفدار اصول ملوک الطوایف
sympathizer	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
sympathizers	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
centrist wing	طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
spiritualists	طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
protectionists	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
adequateness	طرفدار بودن وفا کردن
protectionists	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
white supremacist	طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
protectionist	طرفدار حمایت از صنایع داخلی
humanitarian	طرفدار کاهش الام بشر
protectionist	طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
academic	طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
spiritualist	طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
sympathisers	طرفدار همفکر پشتیبان فکری
adhered	طرفدار بودن وفا کردن
adhering	طرفدار بودن وفا کردن
suffragettes	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
mercantilist	طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
adheres	طرفدار بودن وفا کردن
suffragette	زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
literalist	طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
adhere	طرفدار بودن وفا کردن
teetotaler	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
manchester school	مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
reformers	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
segregationist	طرفدار جدایی نژاد سفید وسیاه
imperialist	طرفدار حکومت امپریالیستی استعمار طلب
teetotaller	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
presbyteral	طرفدار اصول پرسبیتری وابسته به کشسش ها
teetotallers	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
municipalist	طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
socialist	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
revivalist	طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
voluntaryist	طرفدار سربازگیری از میان مردم داوطلب
socialists	سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
reformer	پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
Zionist	طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
authoritarians	طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarian	طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
lancastrian	در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
Zen	فرقه بوداییان طرفدار تفکر وعبادت وریاضت
hipster	شخص طرفدار امور جدیدوبیسابقه مانند مواد مخدره وغیره
irredentist	طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
run a risk <idiom>	ریسک خطرناک ،نا امن خیلی خطرناک
groundhopper [British English]	طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
tammany	انجمن تامانی نیویورک وابسته بانجمن طرفدار کسب نفوذ سیاسی وبلدی بوسیله رشاء
Marxists	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist	طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
nationalists	ملت دوست طرفدار ملت
naturist	طرفدار برهنگی [برهنگی گرا]
nationalist	ملت دوست طرفدار ملت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com