Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
Marxist
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxists
طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Other Matches
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
revisionism
روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
protectionism
مکتب طرفدار حمایت
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
municipalist
طرفدار نظارت یا اقدامات شهر داری
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
formalism
اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
proprioceptive
تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
infusionism
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
internal furnace
کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
nationalists
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist
طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us
برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
dynamic
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
dynamically
نیروی فعاله درونی فعالیت درونی
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
run
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
You deserve it.
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
کشور داری ملک داری
Marxism
مارکس گرائی
Marxism
عقیده مارکس
Marxists
مارکس گرا
Marxist
مارکس گرا
implied malice
سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
marxian
وابسته به کارل مارکس
dialectical materialism
فرضیهء استدلالی مارکس
marxian
پیروعقیده کارل مارکس
Marxism
روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
dialectic
هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
radical economists
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
contradictoriness
تناقض
opposition
تناقض
contradictions
رد تناقض
paradox
تناقض
tonnage
براساس تن
antithesis
تناقض
antitheses
تناقض
contradictions
تناقض
contradiction
رد تناقض
contradiction
تناقض
paradoxes
تناقض
repugnance
تناقض
inconsistency
تناقض
incoherence
تناقض
inconsistencies
تناقض
inconsistencies
تناقض تباین
inconsistence
تناقض تباین
paradox of thrift
تناقض پس انداز
inconsistency
تناقض تباین
grotesque
تناقض دار
paradox of value
تناقض ارزش
repugn
تناقض داشتن
contradicted
تناقض داشتن با
contradicts
تناقض داشتن با
antilogy
تناقض مطالب
repugnance
تناقض مخالفت
self contradiction
تناقض گویی
contradict
تناقض داشتن با
consistently
بدون تناقض
quirks
مزاجی تناقض گویی
voting paradox
تناقض در رای گیری
datamation
خودکاری براساس داده ها
cost plus
براساس قیمت تجارتی
quirk
مزاجی تناقض گویی
tergiversation
بی ثباتی تناقض گویی
point system
شرط بندی براساس امتیاز
policy dilemma
تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
self contradiction
معارضه بانفس تناقض گویی
progress payments
پرداخت براساس پیشرفت کار
specific duties
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
ad valorem duty
حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
antinomy
تناقض دو قانون یا دو اصل افهار مخالف
economic determinism
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
monometallism
قرار دادن واحد پول براساس یک فلز
vendor rating
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
yellow dog contract
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
freight tonne
فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
dictatorships
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
design points
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
gas plasma display
صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
cost plus contract
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
schools
مکتب
school
مکتب
ism
مکتب
what is
فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
leipzig school
مکتب لایپزیک
schools
مکتب دبستان
cult
مکتب تفکر
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
Classicism
مکتب کلاسیسم
cults
مکتب تفکر
protectionism
مکتب حمایتی
freudism
مکتب فروید
school
مکتب نحله
monetary school
مکتب پولی
mesmerism
مکتب مسمر
zurich school
مکتب زوریخ
mathematical school
مکتب ریاضی
cabalism
مکتب حروفیون
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
association school
مکتب تداعی
schools
مکتب نحله
manchester school
مکتب منچستر
school
مکتب دبستان
nancy school
مکتب نانسی
freudianism
مکتب فروید
existentialism
مکتب اگزیستانسیالیزم
roman school
مکتب رفائیل
salpetriere school
مکتب سالپتریر
vienna school
مکتب وین
utilitarianism
مکتب انتفاعی
banking school
مکتب بانکداری
imagism
مکتب تخیل
eclecticism
مکتب التقاطی
Impressionism
مکتب تجسم
cynicism
مکتب کلبیون
lamarckism
مکتب لامارک
raphael school
مکتب رفائیل
cartesianism
مکتب دکارت
materialism
مکتب مادیت
historcicism
مکتب تاریخی
orthodox school
مکتب کلاسیک
lamarckianism
مکتب لامارک
austrian school
مکتب اتریشی
cynism
[rare]
[cynicism]
مکتب کلبیون
operationism
مکتب عملی
egalitarianism
مکتب مساوات
operationalism
مکتب عملی
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
veil of money
نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
clearing and switch buying
توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
relative income hypothesis
براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
realist
پیرو مکتب realism
romanticism
مکتب هنری رومانتیک
hedonism
مکتب رفاه طلبی
individualism
مکتب اصالت فرد
sect
مکتب فلسفی بخش
humanism
مکتب اصالت انسان
institutionalism
مکتب اصالت نهاد
Art Nouveau
مکتب هنری آرنوو
monetarism
مکتب پول گرایی
keynesian economics
مکتب اقتصادی کینز
classical economics
مکتب کلاسیک در اقتصاد
cubism
مکتب کوبیسم درنقاشی
nihilist
معتقد به مکتب nihilism
realists
پیرو مکتب realism
Pre-Raphaelite
مکتب پیش رافائلی
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
sects
مکتب فلسفی بخش
monetarism
مکتب اصالت پول
school
مکتب علمی یافلسفی
Pre-Raphaelites
مکتب پیش رافائلی
egalitarianism
مکتب مساوات بشر
semiotic
مکتب علائم رمزی
schools
پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools
مکتب علمی یافلسفی
imagism
مکتب شعر جدید
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
semeiotic
مکتب علائم رمزی
neoplatonism
مکتب افلاطونیون جدید
egalitarianism
مکتب تساوی طلب
member banks
در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
believing
با اعتقاد
belief
اعتقاد
faith
اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
credence
اعتقاد
misbeliever
بی اعتقاد
faiths
اعتقاد
confidence
اعتقاد
confidences
اعتقاد
advocating
طرفدار
pro-
طرفدار
advocated
طرفدار
one-sided
طرفدار
advocates
طرفدار
advocator
طرفدار
partizan etc
طرفدار
cohort
طرفدار
cohorts
طرفدار
partisan
طرفدار
insurrectionist
طرفدار
advocate
طرفدار
adherent
طرفدار
adherents
طرفدار
partial
طرفدار
partisans
طرفدار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com