Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English
Persian
prolongate
طولانی کردن امتداد دادن
Other Matches
elongates
دراز کردن امتداد دادن
elongate
دراز کردن امتداد دادن
elongating
دراز کردن امتداد دادن
to spin out
امتداد دادن مفصلا درست کردن
prolonging
امتداد دادن
prolong
امتداد دادن
fine draw
امتداد دادن
extend
امتداد دادن
prolongs
امتداد دادن
to eke out
امتداد دادن
eke out
امتداد دادن
extending
امتداد دادن
extension
امتداد دادن
extensions
امتداد دادن
extends
امتداد دادن
nose ribs
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
extensions
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to give a long recital of something
دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
accosts
در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting
در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted
در امتداد چیزی حرکت کردن
accost
در امتداد چیزی حرکت کردن
extend
طولانی تر کردن
extending
طولانی تر کردن
prolong
طولانی کردن
extends
طولانی تر کردن
elongation
طولانی کردن
prolongs
طولانی کردن
prolonging
طولانی کردن
lengthening
طولانی کردن کشیدن
lengthens
طولانی کردن کشیدن
lengthen
طولانی کردن کشیدن
prolongation
طولانی کردن تطویل
lengthened
طولانی کردن کشیدن
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
To live a long life .
عمر طولانی (زیاد ) کردن
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
outstay
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
extensions
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
skip breathing
حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
fiber
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibres
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
tabulation
1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
alignment
امتداد
protraction
امتداد
building line
امتداد
run
امتداد
direction
امتداد
elongation
امتداد
runs
امتداد
extensions
امتداد
tensions
امتداد
extensiveness
امتداد
tension
امتداد
in range with
در امتداد
extension
امتداد
alignments
امتداد
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
trails
خط ی در امتداد چیزی
extensions
ملحقه امتداد
trail
خط ی در امتداد چیزی
trailing
خط ی در امتداد چیزی
extension
ملحقه امتداد
to be prolonged
امتداد یافتن
trailed
خط ی در امتداد چیزی
cutting stroke
امتداد برش
flush
هم سطح یا در یک امتداد
along line
در امتداد خطوط
protractile
امتداد پذیر
prolonger
امتداد دهنده
protend
امتداد یافتن
flushes
هم سطح یا در یک امتداد
good continuation
امتداد خوب
flushing
هم سطح یا در یک امتداد
extend the life of the company
امتداد مدت شرکت
prolong
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
inextension
عدم امتداد یا توسعه
contour bund
بند در امتداد خط تراز
prolongs
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolonging
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
endarch
از مرکزبخارج امتداد یافته
endarchy
امتداد از مرکز به خارج
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
duplex
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
fore and aft
امتداد سینه تا پاشنه ناو
rate of sideslip
همنه تندی در امتداد محورعرضی
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
agelong
طولانی
long
طولانی
shorter
طولانی نه
protracted
طولانی
prolonging
طولانی
shortest
طولانی نه
longer
طولانی
short
طولانی نه
greatest
طولانی
prolong
طولانی
longed
طولانی
longs
طولانی
great-
طولانی
great
طولانی
longest
طولانی
long-
طولانی
longsome
طولانی
prolongs
طولانی
prolix
طولانی
of long standing
طولانی
telephones
در یک مسافت طولانی
telephoned
در یک مسافت طولانی
longest
طولانی طویل
longed
طولانی طویل
blue moon
مدت طولانی
long
طولانی طویل
telephoning
در یک مسافت طولانی
telephone
در یک مسافت طولانی
long-
طولانی طویل
periphrastically
بطور طولانی
as long as
بمدت طولانی
gangling
طولانی و دراز
hold over
<idiom>
طولانی نگهداشتن
long play
صفحه طولانی
longer
طولانی طویل
longs
طولانی طویل
cicycle
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
gabfest
محاوره طولانی و مفصل
marathon
جلسه گروهی طولانی
scroll
نوشته یافهرست طولانی
heatwaves
هوای گرم طولانی
livelong
طولانی وخسته کننده
strip
ماده طولانی نازک
prolegomenous
دارای مقدمه طولانی
scrolls
نوشته یافهرست طولانی
protracted war
استراتژی نبرد طولانی
marathons
جلسه گروهی طولانی
symphonies
قطعه طولانی موسیقی
long tail liability
تعهد طولانی مدت
symphony
قطعه طولانی موسیقی
slots
سوراخ طولانی و باریک
slotting
سوراخ طولانی و باریک
slot
سوراخ طولانی و باریک
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
degressive burning
سوختن طولانی خرج
long recoil
عقب نشینی طولانی
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
heatwave
هوای گرم طولانی
conduct
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
dogtooth
ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
swiping
حرکت جاروبی جرعه طولانی
swipe
حرکت جاروبی جرعه طولانی
long-distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
stream
جریان طولانی داده سری
streams
جریان طولانی داده سری
trench
استحکامات خندقی شیار طولانی
trenches
استحکامات خندقی شیار طولانی
streamed
جریان طولانی داده سری
swiped
حرکت جاروبی جرعه طولانی
prolonger
تاخیر دهنده طولانی کننده
long distance
با شعاع عمل زیاد طولانی
T link
اتصال سریع و طولانی داده
swigged
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
swig
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigs
جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long game
بازی با لزوم ضربههای طولانی
to picture
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
feeds
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
word
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
bi directional
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
feed
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
notches
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
dromos
[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
grand touring car
نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
stall
حفظ گوی برای مدت طولانی
long iron
چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
The outcome of the long struggle .
نتیجه این مبا رزه طولانی
stalling
حفظ گوی برای مدت طولانی
packets
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packet
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
storage
ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com