Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
inviable
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
Other Matches
hold over
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
hereditary
ارثی
patrimonial
ارثی
inherited
ارثی
heritable
ارثی
coparcenery
هم ارثی
successive
ارثی
genetic
ارثی
congenital
ارثی
genomotives
انگیزههای ارثی
hereditarianism
ارثی نگری
geneticism
ارثی نگری
genetic endowment
موهبت ارثی
geneticist
ارثی نگر
geneticists
ارثی نگر
be in one's blood
<idiom>
ارثی بودن
genotype
سنخ ارثی
incapable
عاجز
incapacious
عاجز
incompetent
<adj.>
عاجز
incapacitated
<adj.>
عاجز
inable
<adj.>
عاجز
impotent
<adj.>
عاجز
unfit
<adj.>
عاجز
unable
عاجز
septum
عاجز
impuissant
عاجز
incapable
<adj.>
عاجز
genetic endowment
ساز و برگ ارثی
prerogatives
امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogative
امتیاز مخصوص حق ارثی
bequests
ارثی که بنابوصیت رسیده
diathesis
بیماری پذیری ارثی
bequest
ارثی که بنابوصیت رسیده
importuning
عاجز کردن
Stop pushing!
عاجز نکنید !
feeblest
ناتوان عاجز
importune
عاجز کردن
importuned
عاجز کردن
lame
عاجز شدن
feebler
ناتوان عاجز
importunes
عاجز کردن
feeble
ناتوان عاجز
legitimism
هواخواه سلطنت ارثی ومشروع
amphiploid
دارای حداقل کرموسوم ارثی
principals
رئیس موسسه اثاثه ارثی
principal
رئیس موسسه اثاثه ارثی
sex linked
واقع در کروموزم جنسی ارثی
crippled
عاجز لنگ کردن
crippling
عاجز لنگ کردن
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
cripple
عاجز لنگ کردن
cripples
عاجز لنگ کردن
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
ethnicity
نژادی
racial
نژادی
racially
نژادی
ethnic
نژادی
eugenics
به نژادی
phyletic
نژادی
ethnical
نژادی
dysgenic
مضر برای صفات وخصوصیات ارثی
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
legitimist
هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
trigger happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
beset
بستوه اوردن عاجز کردن
trigger-happy
عاجز از کنترل خود در اثرشادی
besets
بستوه اوردن عاجز کردن
importunate
عاجز کننده سماجت امیز
racial prejudice
پیشداوری نژادی
racial prejudice
تعصب نژادی
racial segregation
تفکیک نژادی
racial unconscious
ناهشیار نژادی
racialism
تبعیضات نژادی
racialism
خصوصیات نژادی
abyssinian
نژادی از گربه
racism
تبعیض نژادی
segregation
تبعیض نژادی
multiracial
چند نژادی
color line
مانع نژادی
racial memory
حافظه نژادی
racial discrimination
تبعیض نژادی
interrace
بین نژادی
gerontomorphosis
پیر نژادی
interracial
بین نژادی
ethnocentric
طرفداربرتری نژادی
phylogeny
تکامل نژادی
eugenic
وابسته به به نژادی
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
recapitulate
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulated
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulates
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
recapitulating
صفات ارثی را در طی چند نسل تکراری کردن
hog tie
عاجز ودرمانده کردن از کار افتادن
with one's back to the walking
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
phylogenic
وابسته به تکامل نژادی
miscegenation
زناشویی میان نژادی
immunogenetics
مبحث مصونیت نژادی
linebreed
اصلاح نژادی کردن
phylogenetic
وابسته به تکامل نژادی
gene
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
incross
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
genes
عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
strain
صفت موروثی خصوصیت نژادی
desegregated
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregate
تفکیک نژادی را فسخ کردن
shropshire
نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
white supremacist
طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
teutonism
عقیده برتری نژادی المان
segregate
تبعیض نژادی قائل شدن
segregates
تبعیض نژادی قائل شدن
racy
دارای صفات اصلی و نژادی
strains
صفت موروثی خصوصیت نژادی
phylogeny
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
segregating
تبعیض نژادی قائل شدن
desegregating
تفکیک نژادی را فسخ کردن
desegregates
تفکیک نژادی را فسخ کردن
sclav ect
عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
africander
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
manifest destiny
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
eugenic
از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
cacogenesis
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
dysgenics
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
Racial prejudice prevails in some countries.
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
pelasgic
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
lore
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
continuation
ادامه
continuation line
خط ادامه
continuance
ادامه
going on
ادامه
resumption
ادامه
racism
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
to run on
ادامه داشتن
reopened
ادامه دادن
reopening
ادامه دادن
over run
ادامه به کاردادن
reopens
ادامه دادن
hang on
<idiom>
ادامه دادن
keep on
ادامه دادن
keeps
ادامه دادن
extends
ادامه دادن
reopen
ادامه دادن
keep
ادامه دادن
go on
<idiom>
ادامه دادن
for a continuance
برای ادامه
keep up
<idiom>
ادامه دادن
take up
ادامه دادن
to take up
ادامه دادن
to keep on
ادامه دادن
to drag on or out
ادامه دادن
hold good
<idiom>
ادامه دادن
run on
ادامه دادن
continues
ادامه دادن
continue
ادامه دادن
duration
مدت ادامه
go along
<idiom>
ادامه دادن
to continue
ادامه دادن
to follow
ادامه دادن
to carry on
ادامه دادن
discontinue
ادامه ندادن
discontinued
ادامه ندادن
continuation card
کارت ادامه
hold on
ادامه دادن
carry on
ادامه دادن
extending
ادامه دادن
carry-on
ادامه دادن
discontinuation
عدم ادامه
continuant
ادامه دهنده
discontinuance
عدم ادامه
extend
ادامه دادن
continuative
ادامه دهنده
continue statement
حکم ادامه
continuable
قابل ادامه
furthered
ادامه دادن
further
ادامه دادن
discontinues
ادامه ندادن
bring on
ادامه دادن
furthering
ادامه دادن
furthers
ادامه دادن
discontinuing
ادامه ندادن
polymeric
دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
incrossbreed
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
sustaining
نگهدارنده ادامه دهنده
follow-throughs
ادامه حرکت پس از ضربه
viability
امکان ادامه حیات
dashed
مسیری را ادامه دادن
dashes
مسیری را ادامه دادن
continuator
ادامه دهنده مستمر
thwarted
ادامه دادن یا کشیدن
shorthanded
ادامه با بازیگر کمتر
to press ahead with
با زور ادامه دادن
dash
مسیری را ادامه دادن
tracks
ادامه گوی در مسیربولینگ
to set on
با زور ادامه دادن
tracked
ادامه گوی در مسیربولینگ
track
ادامه گوی در مسیربولینگ
detainer
حکم ادامه توقیف
go head
ادامه بدهید بفرماید
keep the home fires burning
<idiom>
اجازه ادامه دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com