Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (6 milliseconds)
English
Persian
lendable
عاریه دادنی
Other Matches
loans
عاریه واژه عاریه
loaning
عاریه واژه عاریه
loan
عاریه واژه عاریه
owing
دادنی
blooms
گل دادنی
bloomed
گل دادنی
bloom
گل دادنی
repayable
پس دادنی
stretchier
کش دادنی
stretchiest
کش دادنی
stretchy
کش دادنی
temperable
اب دادنی
free loan of non fungible things
عاریه
lending
عاریه
second hands
عاریه
second hand
عاریه
alterant
تغییر دادنی
reportable
گزارش دادنی
accomplishable
انجام دادنی
ascribable
نسبت دادنی
assignability
تخصیص دادنی
relievable
تسکین دادنی
performable
انجام دادنی
organizable
سر وصورت دادنی
rewardable
پاداش دادنی
mitigable
تخفیف دادنی
forfoitable
ازدست دادنی
exhibitive
نشان دادنی
evincible
نشان دادنی
imputable
نسبت دادنی
movable
تکان دادنی
disposable
ازدست دادنی
permissible
رخصت دادنی
votable
رای دادنی
lend
عاریه دادن
borrows
عاریه گرفتن
loanword
واژه عاریه
loaner
عاریه دهنده
guaranteed loan
عاریه مضمونه
have the lend of
عاریه گرفتن
borrowed
عاریه گرفتن
borrowed plumes
پیرایه عاریه
borrow
عاریه گرفتن
lends
عاریه دادن
anonyme
نام عاریه
anonym
نام عاریه
practical joke
شوخی انجام دادنی
practical jokes
شوخی انجام دادنی
loanable funds
وجوه وام دادنی
demonstrability
نمایشی نمایش دادنی
loans
عاریه وام دادن
loaning
عاریه وام دادن
loan
عاریه وام دادن
borrower
عاریه گیرنده مقترض
nom de guerre
اسم عاریه تخلص
borrowers
عاریه گیرنده مقترض
imputable
اسناد دادنی سزاوار سرزنش
framable
تنظیم کردنی ترتیب دادنی
issuable
قابل صدور انتشار دادنی
loan
عاریه دادن قرض کردن
lending libraries
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
lending library
کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
loaning
عاریه دادن قرض کردن
loans
عاریه دادن قرض کردن
to plume oneself on something
برای چیز جزئی یا عاریه بالیدن
impropriation
دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
Borrowed garments never fit well .
<proverb>
لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
heaping
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heaps
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
heap
مجموعهای از مکانهای ذخیره که یک برنامه میتواند جهت محاسبه به عاریه گرفته شود و سپس برگرداند
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
shakable
تکان دادنی تکان خوردنی
shakeable
تکان دادنی تکان خوردنی
loaning
قرض دادن عاریه دادن
loan
قرض دادن عاریه دادن
lend
عاریه دادن اجاره دادن
loans
قرض دادن عاریه دادن
lends
عاریه دادن اجاره دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com