Dictiornary-Farsi | عاشق سرقت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 148 (8 milliseconds)

English	Persian
kleptomaniac	عاشق سرقت
kleptomaniacs	عاشق سرقت


Other Matches

steals	به سرقت بردن یا سرقت کردن
steal	به سرقت بردن یا سرقت کردن
amorist	عاشق
love some	عاشق
inamorata	زن عاشق
swain	عاشق
leman	عاشق
lover	عاشق
loveerless	بی عاشق
amonrist	عاشق
goo goo	عاشق
amorous	عاشق
inamorato	عاشق
lovers	عاشق
to be in love	عاشق بودن
in love <idiom>	عاشق شدن
narcissist	عاشق خود
lover like	عاشق وار
head over heel in love <idiom>	یک دل نه صد دل عاشق شدن
To fall in love (with someone).	عاشق شدن
philharmonic	عاشق موسیقی
adore	عاشق شدن
adored	عاشق شدن
adores	عاشق شدن
fall in love with	عاشق شدن به
f. of books	عاشق کتاب
amorist	عاشق پیشه
adoring	عاشق شدن
amative	عاشق پیشه
philobiblic	عاشق کتاب
paramour	عاشق معشوقه
shutterbug	عاشق عکاسی
plighted lovers	دو تن عاشق ومعشوق
stagestruck	عاشق صحنه نمایش
to fall in love with a woman	عاشق زنی شدن
to fall in love with a woman	بزنی عاشق شدن
She loves to have a lot of doges .	عاشق اینست که سگ نگاهدارد
to fall in love [with somebody]	عاشق [کسی] شدن
sweet on <idiom>	عاشق کسی شدن
side with <idiom>	عاشق چیزی بودن
fall in love with <idiom>	عاشق کسی شدن
adorer	ستایش کننده عاشق
fall for <idiom>	خیلی عاشق بودن
outdoorsy <adj.>	عاشق هوای آزاد
narcissus	جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
loves	عشق داشتن عاشق بودن
lovelorn	عاشق دلخسته غمزده عشق
loved	عشق داشتن عاشق بودن
stage-struck	عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
To fall in love at first sight.	بانگاه اول عاشق شدن
love	عشق داشتن عاشق بودن
He doesnt do it for our black eyes.	عاشق چشم وابروی ماکه نیست
bibliophile	کتاب جمع کن عاشق شکل وفاهر کتب
aegisthus	فرزند Thyestes قاتل Atreus و عاشق کلیتمنسترا
affrication	سرقت
dishonest removal of property	سرقت
housebreaking	سرقت
larceny	سرقت
stealing	سرقت
thefts	سرقت
theft	سرقت
robberies	سرقت
robbery	سرقت
tpnd	سرقت
theft, pilferage, non delivery	سرقت
thievery	سرقت
in love - engaged - married	عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
grand larceny	سرقت عظیم
grand larceny	سرقت کبیره
purlion	سرقت کردن
open theft	سرقت مشهود
stealer	مرتکب سرقت
housebreak	سرقت کردن
kidnapping	سرقت و دزدیدن
kleptomania	جنون سرقت
prowl	تکاپو سرقت
prowled	تکاپو سرقت
prowling	تکاپو سرقت
prowls	تکاپو سرقت
banditry	سرقت مسلح
lift	سرقت کردن
lift	سرقت ترقی
lifted	سرقت کردن
lifted	سرقت ترقی
lifting	سرقت کردن
lifting	سرقت ترقی
lifts	سرقت کردن
lifts	سرقت ترقی
heist	دزدی سرقت
heists	دزدی سرقت
contructive larcency	سرقت اعتباری
commit theft	سرقت کردن
attempted theft	سرقت ناتمام
attempted theft	شروع به سرقت
aggravated theft	سرقت مشدد
affricate	سرقت کردن
duff	سرقت گوسفند
to turn somebody's head <idiom>	کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن [اصطلاح مجازی]
stick-up	سرقت مسلحانه سربرافراشتن
stick up	سرقت مسلحانه سربرافراشتن
plagiarism	سرقت تالیفات یا اختراعات
pirated edition	نسخه سرقت شده
pirate disc	نسخه سرقت شده
pirate copy	نسخه سرقت شده
stick-ups	سرقت مسلحانه سربرافراشتن
burglarize	سرقت مسلحانه کردن
hold-up	با اسلحه سرقت کردن
software piracy	سرقت نرم افزاری
snaffle	دزدیدن سرقت کردن
hold up	با اسلحه سرقت کردن
sacrilege	سرقت ازاماکن مقدسه
burglarizing	سرقت مسلحانه کردن
sacrilege	سرقت اشیاء مقدسه
burglarizes	سرقت مسلحانه کردن
burglarized	سرقت مسلحانه کردن
kidnaps	ادم سرقت کردن
hold-ups	با اسلحه سرقت کردن
attempting to steal	شروع کردن به سرقت
kidnapped	ادم سرقت کردن
kidnap	ادم سرقت کردن
grand larceny	سرقت اموال پرقیمت
expilation	سرقت مقرون به ازار
robbery	سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies	سرقت مقرون به ازار یاتهدید
plagiarist	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
joyride	سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
plagiarizing	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
joyrides	سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
plagiarize	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized	اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
salami technique	سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
The motor vehicle is covered by theft insurance.	این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
waifs	اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.	روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
grand larceny	سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
nobbling	سرقت کردن سواستفاده کردن
nobble	سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbles	سرقت کردن سواستفاده کردن
nobbled	سرقت کردن سواستفاده کردن
stuck on <idiom>	دیوانه چیزی شدن ،عاشق چیزی شدن
shoplifting	دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
stealing from a protected palce	سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز