Dictiornary-Farsi | عامل تاول زا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
blister agent	عامل تاول زا


Search result with all words

vesicant agent	عامل شیمیایی تاول زا
Other Matches

scald	تاول زده کردن تاول
scalded	تاول زده کردن تاول
scalding	تاول زده کردن تاول
scalds	تاول زده کردن تاول
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
gall	تاول
scorch	تاول
galls	تاول
welts	تاول
vesication	تاول
phlyctena	تاول
vesicatory	تاول زا
welt	تاول
scorches	تاول
blistered	تاول
vesicant	تاول زا
bleb	تاول
blister	تاول
blisters	تاول
blistery	پر از تاول
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
cold sore	تاول تبخالی
vesicant agent	گاز تاول زا
galls	زخم تاول
blister agent	گاز تاول زا
blister	تاول زدن
blistered	تاول زدن
scorch	تاول زدن
blistery	تاول زده
blain	تاول زدن
scorches	تاول زدن
cold sores	تاول تبخالی
epispastic	تاول اور
gall	زخم تاول
blisters	تاول زدن
phlyctenule	تاول کوچک
vesicate	تاول زدن
swell	تاول باد کردن
swells	تاول باد کردن
vesicate	تاول دار کردن
vesiculation	تشکیل کیسه یا تاول
blain	زخم اماسدار تاول
swelled	تاول باد کردن
pemphigus	تاول کوفتی کودکان
epispastic	مشمع یاچیزدیگری که تاول اورد
vesicular	مربوط به حفره تاول دار
vesiculate	مربوط به حفره تاول دار
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
tetter	بیماریهای تاول دار پوست مثل زرد زخم
danc solution	نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
break out	تاول زدن جوش زدن
operative	عامل
propellant	عامل
operator	عامل
operators	عامل
coagent	هم عامل
operatives	عامل
parameters	عامل
parameter	عامل
procurator	عامل
procurators	عامل
action	عامل
actions	عامل
element	عامل
elements	عامل
acting	عامل
operating	عامل
attorneys	عامل
attorney	عامل
propellants	عامل
doers	عامل
doer	عامل
assignee	عامل
agent representative	عامل
devices	عامل
device	عامل
agent	عامل
principals	عامل
principal	عامل
agencies	عامل
agents	عامل
v factor	عامل وی
factors	عامل
agency	عامل
functionery	عامل
operant	عامل
propellent	عامل
factor	عامل
active	عامل
operating agency	شعبه عامل
operating handle	دستگیره عامل
operating system/	سیستم عامل دو
masking agent	عامل پوشاننده
prime mover	عامل محرک کل
limiting factor	عامل محدودکننده
prime movers	عامل محرک کل
potential <adj.>	عامل بالقوه
impelent	عامل محرک
igniting agent	عامل احتراق
insurance agent	عامل بیمه
interleave factor	عامل جاگذاری
lacrimatory factor	عامل اشک زا
oxidizing agent	عامل اکسیداسیون
oxidizing agent	عامل اکسنده
parasiticide	عامل طفیلی کش
sealant	عامل درزگیر
self execuiting	عامل فی نفسه
agents	عامل اطلاعاتی
sense organ	عامل احساس
structure factor	عامل ساختار
be-all and end-all	عامل عمده
safety factor	عامل تامین
releasing agent	عامل رهاکننده
precipitant	عامل رسوب
precipitating factor	عامل اشکارساز
unique factor	عامل یگانه
psychochemical agent	عامل عصبی
pull device	عامل کششی
reducer	عامل کم کننده
reducing agent	عامل کاهنده
working fluid	سیال عامل
idle characters	کاراکترهای عامل
extrinsic factor	عامل خارجی
factor of safety	عامل اطمینان
combination influence	عامل ترکیبی
factoring	عامل یابی
chemical agent	عامل شیمیایی
characteristic action	عامل مشخصه
blowing agent	عامل پف کننده
factoring agent	عامل تنزیل
bleaching agent	عامل رنگبر
factorization	عامل بندی
biological agent	عامل زیستی
common factor	عامل مشترک
cyanogen agent	عامل سیانید
dual agent	عامل دو جانبه
distractor	عامل حواسپرتی
distilled mustard	عامل خردلی
dispersing agent	عامل پاشنده
factor of production	عامل تولید
factor of safety	عامل تامین
developer agent	عامل فهور
depressant	عامل پریشانی
demasking agent	عامل عریانساز
executive agent	عامل اجرایی
biological agent	عامل میکربی
firing device	عامل منفجرکننده
disbursing officer	افسر عامل
accountable disbursing officer	افسر عامل
absorbing agent	عامل جذب
aborticide	عامل سقط
reactors	عامل واکنش
reactor	عامل واکنش
fusing agent	عامل ذوب
galactogogue	عامل شیرزایاشیرافزا
general factor	عامل عمومی
growth factor	عامل رشد
human factor	عامل انسانی
acid function	عامل اسیدی
acting company	شرکت عامل
anticrop agent	عامل ضد غلات
air entraining agent	عامل هوادهنده
fixing agent	عامل تثبیت
adhesion agent	عامل چسبندگی
addition agent	عامل افزودنی
foaming agent	عامل کف زای
active material	مواد عامل
active element	عنصر عامل
active defense	دفاع عامل
active defense	پدافند عامل
hypo	عامل محرک
agents	واسطه عامل
potential	عامل بالقوه
factors	عامل مشترک
passive	غیر عامل
managing director	مدیر عامل
executives	مدیر عامل
mouthpieces	سخنگو عامل
mouthpiece	سخنگو عامل
factor	عامل مشترک
managing directors	مدیر عامل
OS	سیستم عامل
potential	عامل بالفعل
passives	غیر عامل
operating systems	سیستم عامل
noises	عامل مخل
executive	مدیر عامل
noise	عامل مخل
presses	عامل موثر