Dictiornary-Farsi | عامل محافظ حفاظ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
shell	عامل محافظ حفاظ
shelling	عامل محافظ حفاظ
shells	عامل محافظ حفاظ


Other Matches

shield	حفاظ پوشش محافظ
shields	حفاظ پوشش محافظ
crash protected	دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
escorts	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
surge protector	محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
escorted	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escort	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
escorting	محافظ گارد محافظ نیروی تامینی بدرقه کردن
shield	بدنه محافظ دیواره محافظ
shields	بدنه محافظ دیواره محافظ
guarding	صفحه محافظ روکش محافظ
guards	صفحه محافظ روکش محافظ
guard	صفحه محافظ روکش محافظ
cyanogen agent	عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character	حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator	محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods	کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand	تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells	نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
piggybacks	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback	سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent	عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer	افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
safeguards	حفاظ
sconce	حفاظ
unsheltered <adj.>	بی حفاظ
mantelet	حفاظ
bleaker	بی حفاظ
bleakest	بی حفاظ
bleakly	بی حفاظ
bleak	بی حفاظ
umbrellas	حفاظ
safeguarding	حفاظ
awnings	حفاظ
awning	حفاظ
disposed	بی حفاظ
shelters	حفاظ
covers	حفاظ
protected	در حفاظ
coverings	حفاظ
cover	حفاظ
safeguard	حفاظ
coverture	حفاظ
sheltered	حفاظ
shelter	حفاظ
sheltering	حفاظ
umbrella	حفاظ
shelterless	بی حفاظ
safeguarded	حفاظ
EXE file	در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
take cover	حفاظ گرفتن
biological shield	حفاظ زیستی
expose	بی حفاظ گذاردن
heat shield	حفاظ حرارتی
snow fence	حفاظ برف
guardrail	سیم حفاظ
sight defilade	حفاظ مگسک
exposing	بی حفاظ گذاردن
soft missile base	سکوی بی حفاظ
spillway apron	فرش حفاظ
dunnage	حفاظ کالاها
hangar	پناهنگاه حفاظ
hangars	پناهنگاه حفاظ
defilade	حفاظ مانع
shelterer	دارای حفاظ
exposes	بی حفاظ گذاردن
magnetic shield	حفاظ مغناطیسی
magnetic screen	حفاظ مغناطیسی
conduits	لوله حفاظ
metal conduit	لوله حفاظ
protective cover	روپوش حفاظ
conduit	لوله حفاظ
fender	نرده حفاظ
protective plating	حفاظ فلزی
magnet keeper	حفاظ اهنربا
keeper of magnet	حفاظ اهنربا
overhead cover	حفاظ بالای سر
shielding	حفاظ کشیدن
screen	دیوار تخته حفاظ
scabbards	حفاظ غلاف کردن
facadism	حفاظ جلو ساختمان
hang up <idiom>	حفاظ ،محکم کردن
screened	دیوار تخته حفاظ
armor plate	حفاظ یا پوشش زرهی
magnetic screening effect	اثر حفاظ مغناطیسی
conduit bushing	بوش لوله حفاظ
screens	دیوار تخته حفاظ
conduit bushing adapter	تبدیل لوله حفاظ
conduit elbow	زانویی لوله حفاظ
screening, screenings	دیوار تخته حفاظ
scabbard	حفاظ غلاف کردن
goggles	عینک حفاظ دار
shield	حفاظ پیدا کردن
shields	حفاظ پیدا کردن
hull down	بدنه پشت حفاظ
rigid metal conduit	لوله حفاظ سخت
roadstead	لنگرگاه بدون حفاظ
flexible metal conduit	لوله حفاظ خرطومی
flexible conduit	لوله حفاظ نرم
fiber conduit	لوله حفاظ فیبری
depth charge armor	حفاظ بمب زیرابی
MS DOS	سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
haul defilade	تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
hull defilade	تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
instrument for electrostatic screening	دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument with magnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
protected	در پشت حفاظ دارای جان پناه
soft missile base	سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
instrument for electromagnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
guarded output	خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
hull down	قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
redoubt	موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
uncovers	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
shelterer	محافظ
herder	محافظ
guards	محافظ
preserver	محافظ
keepers	محافظ
protective	محافظ
keeper	محافظ
screen	محافظ
screened	محافظ
guard	محافظ
screens	محافظ
guardians	محافظ
guardian	محافظ
preservatives	محافظ
preservative	محافظ
guarding	محافظ
screening, screenings	محافظ
guard	محافظ گارد
sustentacular	نگهدارنده محافظ
goggles	عینک محافظ
parry	محافظ باش
keeper [protector] [presever]	نگاهدار [محافظ ]
helmet	ماسک محافظ
guarding	محافظ گارد
guards	محافظ گارد
parries	محافظ باش
helmets	ماسک محافظ
bulwark	دیواره محافظ
bulwarks	دیواره محافظ
parried	محافظ باش
parrying	محافظ باش
jet blast deflector	توری محافظ
heel cut	محافظ پاشنه پا
guard plank	تخته محافظ
exposure suit	لباس محافظ
frigate	ناو محافظ
frigates	ناو محافظ
fender curbs	جدول محافظ
face guard	ماسک محافظ
escort guard	گارد محافظ
cowling	روپوش محافظ
controlled atmosphere	گاز محافظ
conservator	نگهدارنده محافظ
banch wall	دیواره محافظ
light shield	محافظ نور
line choking coil	پیچک محافظ
line choking coil	پیچک محافظ خط
vizard	نقاب محافظ
surveillant	محافظ بپا
squirrel cage	قفسه محافظ
soil saving dam	سد محافظ خاک
shielded plate	صفحه محافظ
protective switch	کلید محافظ
protective reactor	راکتانس محافظ
protective earthing	زمین محافظ
protective cover	روکش محافظ
protective contact	کنتاکت محافظ
protective clothing	روپوش محافظ
protect fuse	فیوز محافظ
preservative coating	روکش محافظ
mouthguard	محافظ دندان
backing material	مواد محافظ
casings	لوله محافظ
casing	لوله محافظ
pods	پوسته محافظ
pod	پوسته محافظ
thoracopods	قفسه محافظ
bracer	محافظ بازوی کمانگیر
brazing atmosphere	گاز محافظ جوش
protective gas welding	جوشکاری با گاز محافظ
protective layer	لایه یا روکش محافظ
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
chain case	جعبه محافظ زنجیر
radiator grille	شبکه محافظ رادیاتور
windshield	شیشه محافظ باد
protective coat	لایه یا قشر محافظ
coquille	محافظ دست شمشیرباز
escort of the color	گارد محافظ پرچم
bib	محافظ گلوی شمشیرباز
glacis	حصاریا مانع محافظ
handshield	سپر محافظ جوشکاری
fire curtain	پرده محافظ اتش
leathers	لباس چرمی محافظ