English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
antimateriel agent عامل مخصوص فاسد کردن اماد
Other Matches
deteriorating supplies اماد فاسد شدنی
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
antimateriel agent عامل فساد اماد
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
spoiling فاسد کردن فاسد شدن
spoils فاسد کردن فاسد شدن
spoiled فاسد کردن فاسد شدن
spoil فاسد کردن فاسد شدن
to be corrupt to the bones <idiom> تا مغز استخوان فاسد بودن [کسی که ذاتا فاسد است]
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
attribute مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributing مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
attributes مشخصه مخصوص یک فایل که توسط سیستم عامل استفاده میشود و فایل از کاربر پنهان است
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
spoil فاسد کردن
vitiate فاسد کردن
spoiled فاسد کردن
to be spoiled فاسد کردن
spoiling فاسد کردن
corrupts فاسد کردن
addle فاسد کردن
corrupt فاسد کردن
vitiating فاسد کردن
corrupted فاسد کردن
ruins فاسد کردن
vitiates فاسد کردن
vitiated فاسد کردن
ruining فاسد کردن
to be off [British E] فاسد کردن
ruin فاسد کردن
spoils فاسد کردن
deprave فاسد کردن
corrupting فاسد کردن
resupply تجدید اماد کردن
inquinate فاسد یا پلید کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
decayed فاسد شدن تنزل کردن
decaying فاسد شدن تنزل کردن
decay فاسد شدن تنزل کردن
decays فاسد شدن تنزل کردن
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
assignment of space تخصیص جا برای انبار کردن اماد
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
tainting ملوث کردن فاسد کردن
taint ملوث کردن فاسد کردن
taints ملوث کردن فاسد کردن
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
confusion agent عامل گیج کردن دشمن
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
cold boot روشن کردن کامپیوتر و بارکردن سیستم عامل به درون ان
reboot بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
bolt پیچ مخصوص قفل کردن در
spitton فرف مخصوص تف کردن
blocking سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
drying chamber اطاق مخصوص خشک کردن
drying furnace کوره مخصوص خشک کردن
blender ماشین مخصوص مخلوط کردن
blenders ماشین مخصوص مخلوط کردن
unmount برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
rougher دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا
file brush برس مخصوص پاک کردن سوهان
monitors برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
forklift ماشین مخصوص بلند کردن چیزهای سنگین
space heater بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
hackamore مهاریاپوزه بند مخصوص رام کردن اسب
mountee اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
jackhammer مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
crop end saw اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
ricer رنده مخصوص رشته کردن سیب زمینی وخمیر
bulk material اماد یک جا
water supply اماد اب
water supplies اماد اب
requesting درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests درخواست اماد کردن درخواست کردن
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
tuning pipe نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
reefknot گره مربع مخصوص توگذاشتن یا جمع کردن بادبان تو گذاشتن
tedder ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
kentledge چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
sinister فاسد
corrupts فاسد
corrupt فاسد
perverse فاسد
rantipole فاسد
reprobate فاسد
reprobates فاسد
spoilt فاسد
corrupting فاسد
sedition فاسد
vicious فاسد
dissolute فاسد
untoward فاسد
depraved فاسد
immoral فاسد
reechy فاسد
peccant فاسد
gamy فاسد
gamey فاسد
reprobatory فاسد
rotten فاسد
villainous فاسد
putrid فاسد
defective فاسد
rammish فاسد
abandoned فاسد
roue فاسد
peat زن فاسد
irregular فاسد
corrupted فاسد
intensive cultivation اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
level of supply سطح اماد
class ii supplies اماد طبقه 2
follow up supply اماد بعدی
armed جنگ اماد
follow up اماد بعدی
supply route مسیر اماد
supply sergeant گروهبان اماد
class iv supplies اماد طبقه 4
trained بنه اماد
class v supplies اماد طبقه 5
supply support پشتیبانی اماد
categories انواع اماد
supply point نقطه اماد
supply control کنترل اماد
trains بنه اماد
supply route اماد راه
class i supplies اماد طبقه 1
train بنه اماد
depot supply اماد امادگاهی
critical item اماد حساس
assault supplies اماد هجومی
bulk supply اماد عمده
bulk supply اماد با کانتینر
requisition line خط درخواست اماد
air landed supply اماد هوانشستی
essential supply اماد ضروری
unit supply اماد یکانی
stock اماد ذخیره
stocked اماد ذخیره
bulk material اماد حجیم
depot supply اماد دپویی
follow up supply اماد متعاقب
air material اماد هوایی
gratuitous issue اماد پیشکشی
development order دستوربهبود اماد
short supply اماد کم یاب
intransit stock اماد سیال
general supplies اماد عمومی
essential supply اماد حیاتی
care of supplies نگهداری اماد
commodity command فرماندهی اماد
condition code کدوضعیت اماد
procurement تامین اماد
mission load اماد عملیاتی
consigned inventory اماد امانی
materiel management مدیریت اماد
care of supplies مراقبت اماد
stockage ذخیره اماد
shop supply اماد تعمیرگاهی
one day's supply یک روز اماد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com