English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
Other Matches
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
transpiration تعرق
hyperidrosis تعرق زیاد
dermal جلدی
exanthem جلدی
integumentary جلدی
lupus vulgaris سل جلدی
lupus سل جلدی
briskness جلدی
tegumental جلدی
cutaneous جلدی
hyped up زیر جلدی
dermatopathy مرض جلدی
hyped زیر جلدی
hypes زیر جلدی
hyping زیر جلدی
edermical meducation معالجه جلدی
exanthema مرض جلدی
dermatosis امراض جلدی
hype زیر جلدی
cancroid سرطان جلدی
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hypodermic تزریق زیر جلدی
pityriasis شوره جلدی سبوسه
hypodermics تزریق زیر جلدی
hypo تزریق زیر جلدی
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
hypo سوزن تزریق زیر جلدی
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
hyodermic needle سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to scrape down تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipe خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
shields بوسیله سپر حفظ کردن
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
latch بوسیله کلون محکم کردن
latches بوسیله کلون محکم کردن
shield بوسیله سپر حفظ کردن
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcards بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
police بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to file a petition بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
electrolyze تجزیه کردن بوسیله جریان برق
gravitating بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitates بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
postcard بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
policed بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
whet عمل تیز کردن بوسیله مالش
to proclaim meetings بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
indurate پوست کلفت کردن
scalded cream سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
to file an application to somebody از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
labiovelar تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
lixiviate تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seams درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity سخت شدن یا پینه کردن پوست
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
barff's precess حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
maieutics فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
tan باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
manual عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
peels پوست انداختن پوست
peel پوست انداختن پوست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
to walk the chalk بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
lifemanship متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garrote اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garotte اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons افق فکری بوسیله افق محدود کردن
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
ambulances بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
of بوسیله
whereby که بوسیله ان
at the hand of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
per بوسیله
by dint of بوسیله
via بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
with بوسیله
thruogh the a of بوسیله
by بوسیله
perprep بوسیله
by depty بوسیله نماینده
by the f. بوسیله لمس
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
hydromancy تفال بوسیله اب
per pais بوسیله مملکت
electrically بوسیله برق
by wire بوسیله تلگراف
per pais بوسیله کشور
municipally بوسیله شهرداری
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
diathermy معالجه بوسیله حرارت
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan مراقبت بوسیله رادار
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
pour تراوش بوسیله ریزش
dragonnades بوسیله سواره نظام
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks بوسیله سخن چینی
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
pours تراوش بوسیله ریزش
pouring تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
poured تراوش بوسیله ریزش
semaphore مخابره بوسیله پرچم
churns بوسیله اسباب گردنده
electric chair اعدام بوسیله برق
pipe down بوسیله شیپور یا نای
electromotive متحرک بوسیله برق
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
seagirt محصور بوسیله دریا
pipeage ترابری بوسیله لوله
postage حمل بوسیله پست
intuitively بوسیله درک مستقیم
aeromancy تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
in propria persona بوسیله خود شخص
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration پالایش بوسیله تراوش
windblown در حرکت بوسیله باد
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
pipage ترابری بوسیله لوله
churn بوسیله اسباب گردنده
churned بوسیله اسباب گردنده
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
windswept بوسیله باد جاروشده
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
barking پوست
crustal پوست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com