English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
Other Matches
wear the pants in a family <idiom> رئیس خانواده بودن
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
ilk خانواده
wife خانواده
families خانواده
clan خانواده
clans خانواده
menage خانواده
gens خانواده
household خانواده
family خانواده
households خانواده
goodman بزرگ خانواده
penates خدایان خانواده
nations خانواده طایفه
zinnia خانواده گل اهاری
royalty از خانواده سلطنتی
nation خانواده طایفه
subfamily خانواده فرعی
gas family خانواده گاز
type font خانواده حروف
family expenditure هزینه خانواده
family law حقوق خانواده
turnix خانواده بلدرچین
family budget بودجه خانواده
familial مربوط به خانواده
turnicidae خانواده بلدرچین
family of computers خانواده کامپیوترها
extended family خانواده گسترده
matriarchs رئیسه خانواده
family therapy خانواده درمانی
nuclear families خانواده هستهای
strips موسس خانواده
family doctors پزشک خانواده
patriarch رئیس خانواده
family doctor پزشک خانواده
patriarchs رئیس خانواده
matriarch رئیسه خانواده
sheiks رئیس خانواده
nuclear family خانواده هستهای
family structure ساخت خانواده
font family خانواده فونت
patronymic family خانواده پدرنامی
patriarchate ریاست خانواده
sheikh رئیس خانواده
sheikhs رئیس خانواده
paterfamilias بزرگ خانواده
actinide series خانواده اکتینیدها
the girls دخترهای یک خانواده
accipitres خانواده لاشخوران
sheik رئیس خانواده
broken home خانواده گسیخته
broken homes خانواده گسیخته
clansman عضو خانواده
apiaceae خانواده چتریان
computer family خانواده کامپیوتر
schizogenic family خانواده اسکیزوفرنی زا
arachnida خانواده کارتنه
member of a family عضو خانواده
horseflesh خانواده اسب
consanguine family خانواده هم خون
lanthanide series خانواده لانتانیدها
conjugal family خانواده زن و شوهری
to maintain one's family خانواده خود را
batrachia خانواده غوکان
citrus خانواده مرکبات
cruciferae خانواده چلیپاییان
crustacea خانواده خرچنگ
culicidae خانواده پشه
ecomania بیزاری از خانواده
clannishness خانواده پرستی
mustelidea خانواده سمور
royalties از خانواده سلطنتی
paterfamilias سالار خانواده
crustacean خانواده خرچنگ
home visit بازدید خانواده
bring home the bacon <idiom> نانآور خانواده
motorola 000 family خانواده موتورولا
crustaceous خانواده خرچنگ
family planning تنظیم خانواده
culex خانواده پشه
matronymic family خانواده مادرنامی
circuit family خانواده مداری
crustaceans خانواده خرچنگ
mangroves خانواده شاه پسند
cetaceous وابسته به خانواده بال
mangrove خانواده شاه پسند
napoleonic وابسته به خانواده ناپلئون
materfamilas مادر خانواده کدبانو
apiaceous وابسته به خانواده چتریان
nabid خانواده کک و ساس و حشرات
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
cycas گیاه از خانواده سیکاس
urticaceous وابسته به خانواده گزنه
family planning برنامه ریزی خانواده
family planning programs برنامههای تنظیم خانواده
acarina خانواده کرم جرب
lady beetle سوسک خانواده Coccinellidae
lady bird سوسک خانواده Coccinellidae
to return to the fold [family] به خانواده خود برگشتن
canine وابسته به خانواده سگ سگ مانند
acalephe خانواده گزنه دریایی
nabidae خانواده کک و ساس و حشرات
viverrine خانواده گربه زباد
saltbush خانواده گیاهان قازایاغی
ganoidei خانواده سگ ماهی مینافلسان
family men مرد خانواده - دوست
salicaceous وابسته به خانواده بید
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
family size تعداد افراد خانواده
royalties اعضای خانواده سلطنتی
family man مرد خانواده - دوست
royalty اعضای خانواده سلطنتی
lobelia خانواده گیاهان لوبلیا
He left his family in Europe . خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
patriarchs رئیس خانواده یا طایفه
patriarch رئیس خانواده یا طایفه
clannishly مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
santalaceous وابسته به تیره یا خانواده صندل
pteridophyta گیاهان اوندی خانواده سرخس
crocodilian وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
styloipodium ته خامه گیاهان خانواده هویج
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
habit family hierarchy سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
convolvulaceous وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
A curse has been laid on the family . خانواده لعنت شده یی است
to provide for one's family خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
cimex سرخک خانواده ساس وسرخک
gadoid وابسته به خانواده ماهی روغن
pteridophyte گیاهان اوندی خانواده سرخس
feverweed دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
leguminous وابسته به خانواده پروانه اسایان
koalas کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
I am the bread winner of the family . نان آور خانه ( خانواده ) هستم
maccabees خانواده میهن پرستان مکابی یهود
ferula خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
sequoia سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
koala کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family. سخاوت دراین خانواده ارثی است
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
vestal روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . مادر بزرگمان مرد خانواده است
aaron's beard گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
He did it for the sake of his family . محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
albatrosses یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
albatross یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rushed بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
rushing بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
one of the most respected families یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
he is a shame to his family ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
rhythm method روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fagaceous وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
There seems to be a jinx on that family. به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
Main Street [American English] کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
homestay خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
transistors معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
ttl خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
cetacean وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
medium مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
mediums مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد
vane pump خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
compact مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacted مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacting مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacts مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
rosaceous از خانواده گل سرخ شبیه گل سرخ
finches سهره وانواع ان خانواده سهره
finch سهره وانواع ان خانواده سهره
pet سوگلی
petted سوگلی
pets سوگلی
gracioso سوگلی
favorite مخصوص سوگلی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
minions شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
minion شخص یا جانور سوگلی نوکریا وابسته چاپلوس معشوق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com