Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
free love
عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
Other Matches
irrespective
بدون مراعات
cohabiting
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabits
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabit
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
cohabited
با هم زندگی کردن بدون ازدواج رسمی
shack up with
<idiom>
هم خانه با جنس مخالف بودن بدون ازدواج
prejudice
غرض ورزی
lovemaking
عشق ورزی
cerebrotonia
اندیشه ورزی
love worthy
عشق ورزی
prejudices
غرض ورزی
rancorousness
کینه ورزی
athletics
زور ورزی
acts based on private motives
غرض ورزی
partiality
غرض ورزی
adoration
عشق ورزی
marriage
ازدواج پیمان ازدواج
marriages
ازدواج پیمان ازدواج
heeds
مراعات
heeded
مراعات
regard
مراعات
regarded
مراعات
regards
مراعات
heeding
مراعات
heed
مراعات
ovservation
مراعات
observant
مراعات کننده
consideration
توجه مراعات
considerations
توجه مراعات
spacing
مراعات فواصل
observable
قابل مراعات
symmetry
مراعات نظیر تشابه
face-saving
مراعات کنندهی فواهر
rhythmicity
مراعات وزن شعری
unmorality
عدم مراعات اصول اخلاقی
sanitation
مراعات اصول بهداشت بهسازی
precisian
شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
There was too muh greed in the past, and now the chickens are coming hoe to roost with crime and corruption soaring.
در گذشته طمع ورزی زیاد بود و حالا با افزایش جنایت و فساد باید تاوان پس دهیم.
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
To measure swords with someone.
با کسی زور آزمائی ( زور ورزی ) کردن
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
legalism
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
marriages
ازدواج
matrimony
ازدواج
marriageable age
ازدواج
hymens
ازدواج
hymen
ازدواج
marriage
ازدواج
spousal
ازدواج
religions
ایین
observandum
ایین
ceremonies
ایین
ordinances
ایین
celebrating
ایین
celebrates
ایین
celebrate
ایین
they act after their kind
به ایین
ordinance
ایین
ethic
ایین
religion
ایین
doctrines
ایین
doctrine
ایین
ordinace
ایین
ceremony
ایین
single
ازدواج نکرده
marriage registry
دفتر ازدواج
pop the question
<idiom>
تقاضای ازدواج
remarriage
ازدواج مجدد
remarriages
ازدواج مجدد
dissolution of marriage
انحلال ازدواج
marriage line
گواهینامه ازدواج
to take to wife
ازدواج کردن با
marriage bed
قباله ازدواج
civil marriages
ازدواج محضری
civil marriage
ازدواج محضری
misogamy
ازدواج ستیزی
temporary marriage
ازدواج موقت
wive
ازدواج کردن
misogamy
بیزاری از ازدواج
termination of marriage
فسخ ازدواج
misogamist
بیزار از ازدواج
mismatch
ازدواج ناجور
wedded
ازدواج کرده
wedded
وابسته به ازدواج
tie the knot
<idiom>
ازدواج کردن
A marriage of convenience .
ازدواج مصلحتی
nullity of marriage
بطلان ازدواج
marry
ازدواج کردن
marries
ازدواج کردن
married under a contract unlimited perio
ازدواج کردن
matches
ازدواج زورازمایی
wedder
ازدواج کننده
match
ازدواج زورازمایی
mesalliance
ازدواج با زیردستان
joins
ازدواج کردن
matrimonial
مربوط به ازدواج
registration of marriage
ثبت ازدواج
marriages of convenience
ازدواج مصلحتی
marriage of convenience
ازدواج مصلحتی
post nuptial
بعد از ازدواج
affiance
پیمان ازدواج
gamophobia
ازدواج هراسی
joined
ازدواج کردن
premarital
پیش از ازدواج
soles
ازدواج نکرده
matrimony
ازدواج نکاح
sole
ازدواج نکرده
intermarriage
ازدواج با خویشاوندان
join
ازدواج کردن
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
apostasy
ترک ایین
functioned
ایین رسمی
functions
ایین رسمی
cult
ایین دینی
cults
ایین دینی
ordinances
ایین نامه
ordinance
ایین نامه
bye-laws
ایین نامه
bye-law
ایین نامه
by-laws
ایین نامه
by-law
ایین نامه
liturgy
ایین نماز
function
ایین رسمی
stoicism
ایین رواقی
methods
ایین شیوه
to unveil a statue
ایین گشایش
sacraments
ایین دینی
sacrament
ایین دینی
prosodiacal
ایین عروضی
kantianism
ایین کانت
Taoism
ایین تائو
jacobinism
ایین جاکوبین ها
doctrinaire
ایین گرای
magianism
ایین مجوس
orthodox
درست ایین
procedure
ایین دادرسی
voodooism
ایین وودو
agnosticism
ایین لاادری
method
ایین شیوه
control of access
ایین ورودی ها
brahmanism
ایین برهمنی
ceremonially
رسمابا ایین
brahminism
ایین برهمایی
shintoism
ایین شینتو
ritual
ایین پرستش
parseeism
ایین زرتشتی
nuptial ceremonies
ایین عروسی
by low
ایین نامه
byelaw
ایین نامه
bylaw
ایین نامه
bylaws
ایین نامه
Hinduism
ایین هندو
epicurianism
ایین اپیکور
Judaism
ایین یهود
Buddhism
ایین بودا
etiquette
ایین معاشرت
christianism
ایین مسیحیت
interment
ایین تدفین
zoroastrianism
ایین زرتشت
code of practice
ایین کار
code of practice
ایین نامه
monkery
ایین رهبانیت
codes of practice
ایین کار
monumentally
به ایین یادگاری
codes of practice
ایین نامه
regulation
ایین نامه
monism
ایین وحدت
heathenism
ایین کفار
manual
ایین نامه
liturgies
ایین نماز
prosodial
ایین عروضی
pythogoreanism
ایین فیثاغورث
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
matchmakers
دلال یا دلاله ازدواج
ban
اعلان ازدواج در کلیسا
matchmaker
دلال یا دلاله ازدواج
banning
اعلان ازدواج در کلیسا
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
common law marriage
ازدواج غیر رسمی
celibacy
بی شوهری امتناع از ازدواج
adultery
بی دینی ازدواج غیرشرعی
newlywed
تازه ازدواج کرده
exogamy
ازدواج با افرادخارج از قبیله
break up of the a proposed marriage
به هم خوردن ازدواج احتمالی
nubile
قابل ازدواج و همسری
breach of promise
شکستن پیمان ازدواج
bans
اعلان ازدواج در کلیسا
endogamy
رسم ازدواج قبیلهای
principle of criminal procedure
ایین دادرسی کیفری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com