Dictiornary-Farsi | علامت فرمان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
command signal	علامت فرمان


Search result with all words

command destruct signal	علامت تخریب موشک با فرمان دور
goldie	علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
Other Matches

ctrl break	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
forward march	فرمان قدم رو فرمان پیش
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
guide on me	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
computer controlled machine	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
guide left	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
decreed	فرمان
commands	فرمان
decrees	فرمان
decreeing	فرمان
decree	فرمان
drive	فرمان
commissioning	فرمان
commandments	فرمان
drives	فرمان
commandment	فرمان
ordinace	فرمان
handlebar	فرمان
commanded	فرمان
steering	فرمان
ordinances	فرمان
ordinance	فرمان
instituting	فرمان
institutes	فرمان
instituted	فرمان
institute	فرمان
commission	فرمان
commissions	فرمان
indocile	نا فرمان
Rd	فرمان RD
bugle call	فرمان
insubordinate	نا فرمان
handle bar	فرمان
firman	فرمان
charters	فرمان
controls	فرمان
controlling	فرمان
control	فرمان
sanctions	فرمان
sanctioning	فرمان
sanctioned	فرمان
sanction	فرمان
pipes	فرمان
mkdir	فرمان D
mark time	فرمان در جا
charter	فرمان
chartered	فرمان
chartering	فرمان
hest	فرمان
if	فرمان IF
worded	فرمان
word	فرمان
chdir	فرمان CD
rescript	فرمان
MD	فرمان D
MDs	فرمان D
edict	فرمان
assize	فرمان
ship will adjust	فرمان
edicts	فرمان
precepts	فرمان
precept	فرمان
by order of	فرمان
command	فرمان
at my command	به فرمان من
rudder bar	فرمان
for	فرمان FOR
appending	فرمان APPEND
appends	فرمان APPEND
ten commandments	ده فرمان موسی
streeing column	ستون فرمان
ordains	فرمان دادن
ordaining	فرمان دادن
tatoo	فرمان خاموشی
ordained	فرمان دادن
buffers	فرمان BUFFERS
ordain	فرمان دادن
tent striking	فرمان ضد استقرار
rudder bar	فرمان هواپیما
subordination	فرمان برداری
streeing column	میل فرمان
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
date	فرمان DATE
recover	فرمان RECOVER
recovering	فرمان RECOVER
echoing	فرمان ECHO
finds	فرمان FIND
echoes	فرمان ECHO
echoed	فرمان ECHO
echo	فرمان ECHO
recovers	فرمان RECOVER
files	فرمان FILES
paddle	دسته فرمان
ver	فرمان VER
dates	فرمان DATE
left flank march	فرمان سمت چپ رو
irade	حکم فرمان
transient command	فرمان ناپایدار
internal command	فرمان درونی
servo	فرمان یار
paddling	دسته فرمان
paddles	دسته فرمان
paddled	دسته فرمان
instrument board	تخته فرمان
handle escutcheon	روقفلی فرمان
motor vehicle tax	فرمان اتومبیل
sorts	فرمان SORT
steering axle	میله فرمان
preparatory command	فرمان خبر
prescriptions	صدور فرمان
preparatory command	فرمان حاضرباش
radio control	فرمان رادیویی
nerve centres	مرکز فرمان
print	فرمان PRINT
sorted	فرمان SORT
joystick	دسته فرمان
mandating	حکم فرمان
printed	فرمان PRINT
prints	فرمان PRINT
steering axle	میل فرمان
remote control	فرمان از دور
sort	فرمان SORT
steering column tube	لوله فرمان
parade rest	فرمان ازاد
steering gear	دنده فرمان
steering gear	جعبه فرمان
order arms	فرمان پافنگ
pulpits	میز فرمان
pulpit	میز فرمان
power steering	فرمان خودکار
operator command	فرمان متصدی
steering mechanism	مکانیزم فرمان
prescription	صدور فرمان
operate	فرمان دادن
operated	فرمان دادن
steering wheel	چرخ فرمان
nerve centre	مرکز فرمان
steering wheels	چرخ فرمان
paths	فرمان PATH
path	فرمان PATH
order	فرمان نظم
rise and shine	فرمان برپا
type	فرمان TYPE
steering worm sector	تاج فرمان
typed	فرمان TYPE
types	فرمان TYPE
append	فرمان APPEND
breaks	فرمان BREAK
on the double	فرمان بدو رو
mandates	حکم فرمان
mandated	حکم فرمان
operates	فرمان دادن
find	فرمان FIND
mandate	حکم فرمان
steering shaft	محور فرمان
regeneration control	فرمان واکنشی
ren	فرمان REN
steering swivel	مفصل فرمان
joysticks	دسته فرمان
repeat range	فرمان برد از نو
break	فرمان BREAK
appended	فرمان APPEND
attention	فرمان خبردار
diskcomp	فرمان DISKCOPY
erases	فرمان ERASE
erased	فرمان ERASE
erase	فرمان ERASE
commands	فرمان دستوردادن
commands	فرمان دادن
commanded	فرمان دستوردادن
commanded	فرمان دادن
command	فرمان دستوردادن
command	فرمان دادن
control characteristic	مشخصه فرمان
control circuit	مدار فرمان
control cubicle	ایستگاه فرمان
del	فرمان DEL
decretal	فرمان پاپ
left-hand drive	فرمان به سمت چپ
left hand drive	فرمان به سمت چپ
control system	سیستم فرمان
control switch	کلید فرمان
control surface	سطح فرمان
commanding	فرمان دهنده
control ratio	نسبت فرمان
control pannel	تابلوی فرمان
control panel	تابلوی فرمان