English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
military symbols علایم قراردادی نظامی
Other Matches
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
legal assistance علایم قراردادی نقشه
base symbol علایم قراردادی مبنا
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
militarism روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel چانل نظامی مجرای نظامی
civision رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
fog signal علایم مه
army terminals باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
traffic sign تابلو علایم
indication of masculinity علایم رجولیت
indication signs علایم راهنمایی
visual signal علایم بصری
informative signs علایم اخباری
identification markings علایم شناسایی
load lines علایم بارگیری
hazard signs علایم خطر
morse code علایم مورس
cipher text علایم رمز
reflecting stud علایم شبنما
plimsol mark علایم بارگیری
control markings علایم کنترل
qualifying symbols علایم توصیفی
fiducial marks علایم پوشاننده
draught marks علایم ابخور
sleeve emblem علایم سراستین
default قراردادی
defaults قراردادی
defaulting قراردادی
defaulted قراردادی
contracted قراردادی
bespoke قراردادی
bespoken قراردادی
based on a contract قراردادی
contractual قراردادی
advice code کد قراردادی
arbitrary قراردادی
defoult قراردادی
conventional قراردادی
hazard signs علایم امکان تولیدخطر
signal علایم مخابراتی مخابرات
emblems با علایم نشان دادن
emblem با علایم نشان دادن
signaled علایم مخابراتی مخابرات
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
accounting symbol علایم مشخصه حساب
signalled علایم مخابراتی مخابرات
ghost signals علایم راداری سرگردان
contractual relationship رابطه قراردادی
convention ائین قراردادی
arbitrarily بطور قراردادی
agreement water rate نرخ قراردادی اب
agreed point نقطه قراردادی
prosign علامت قراردادی
convectional current جریان قراردادی
contracted weaver بافنده قراردادی
code نشانه قراردادی
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
formal charge بار قراردادی
unconventional غیر قراردادی
conventional current جریان قراردادی
contractual liability مسئوولیت قراردادی
conventions ائین قراردادی
arbitrary دلبخواه قراردادی
descriptive name شرح علایم روی نقشه
break up مرز علایم مشخصه هدف
ghost signals علایم راداری بدون منبع
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
grid ticks علایم شبکه بندی نقشه
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
break up حد فاصل علایم مشخصه هدف
sign off علایم ختم مخابرات یامکالمات
radar echo علایم روی صفحه رادار
hit and miss <idiom> ناخوشآیند ،غیر قراردادی
award a contract قراردادی را واگذار کردن
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
berne list کتاب علایم شناسایی بین المللی
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
creation of contractual tie انشاء ایجاد رابطه قراردادی
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
default font فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi squadder بازیگر عضو گروه قراردادی
default setting تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to draw up a contract قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to guarantee a contract اجرای قراردادی راضمانت کردن
taxi عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
taxied عضو گروه بازیگران قراردادی
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
contacted ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
contacting ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
contact ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
signed route جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
blinker چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
conventionally برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
pips هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
yellow dog contract قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
deals قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to give somebody an ultimatum به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
contra proferentem قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
sanitize حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
court martial محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
target echo علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
shoulder mark نشان سردوشی علایم سردوشی
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
soldier نظامی
fort دژ نظامی
service نظامی
serviced نظامی
martial نظامی
mil نظامی
soldiers نظامی
military نظامی
martin نظامی
warlike نظامی
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
dressing parade مشق نظامی
campound کمپ نظامی
by military force با نیروی نظامی
army attache وابسته نظامی
army staff ستاد نظامی
articles of war قانون نظامی
attache وابسته نظامی
court material دادگاه نظامی
court martiall دادگاه نظامی
court martial دادگاه نظامی
counter military ضد عملیات نظامی
council ofwar شورای نظامی
court martiall شورای نظامی
councils of war شورای نظامی
defensive architecture معماری نظامی
detention barrack بازداشتگاه نظامی
defense information اطلاعات نظامی
to attain a great age به سن بالارسیدن [نظامی ]
prisidio قلعه نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com