English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
English Persian
karatonyxis عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
Other Matches
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
corneas قرنیه
cornea قرنیه
keratitis اماس قرنیه
keratitis التهاب قرنیه
corneal وابسته به قرنیه
keratotomy برش قرنیه
keratocele فتق قرنیه
keratotome چاقوی قرنیه شکافی
onyx تاریکی پایین قرنیه
keratectomy دراوردن تیکهای از قرنیه
staphyloma تحدب مثلث قرنیه
riddles سوراخ سوراخ کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
leukoma لک قرنیه لک سفید روی چشم
leucoma لک قرنیه لک سفید روی چشم
line of sight خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
delving سوراخ کردن
broach سوراخ کردن
punched سوراخ کردن
delves سوراخ کردن
pool سوراخ کردن
delve سوراخ کردن
punch سوراخ کردن
bore سوراخ کردن
drills سوراخ کردن
transfix سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن
incising سوراخ کردن
punches سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن
to burn a hole سوراخ کردن
steek سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن
bores سوراخ کردن
foraminate سوراخ کردن
pooled سوراخ کردن
broached سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
pools سوراخ کردن
delved سوراخ کردن
goring سوراخ کردن
gore سوراخ کردن
stabs سوراخ کردن
pierces سوراخ کردن
scuttling سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
boring سوراخ کردن
scuttles سوراخ کردن
scuttled سوراخ کردن
scuttle سوراخ کردن
to punch a hole in سوراخ کردن
wear a hole in سوراخ کردن
to set abroach سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
drill سوراخ کردن
pierce سوراخ کردن
gores سوراخ کردن
gored سوراخ کردن
stab سوراخ کردن
stabbed سوراخ کردن
to tear a hole in سوراخ یا پاره کردن
burred بامته سوراخ کردن
burr بامته سوراخ کردن
burrs بامته سوراخ کردن
pertusion عمل سوراخ کردن
punctured سوراخ کردن شکست
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
burring بامته سوراخ کردن
punctures سوراخ کردن شکست
lancinate بانیزه سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن شکست
tusk سوراخ کردن یا کندن
broach سوراخ کردن قایق
tusks سوراخ کردن یا کندن
transfixion عمل سوراخ کردن
puncturing سوراخ کردن شکست
broached سوراخ کردن قایق
peck بانوک سوراخ کردن
punched سوراخ ایجاد کردن
punched مهر کردن سوراخ
pecks بانوک سوراخ کردن
lack vt با گلوله سوراخ کردن
punch مهر کردن سوراخ
back drill از پشت سوراخ کردن
prongs باچنگ ک سوراخ کردن
hollow forge سوراخ کردن گرم
spits سوراخ کردن تف انداختن
gride سوراخ کردن فرورفتن
spit سوراخ کردن تف انداختن
precision bore سوراخ کردن دقیق
prong باچنگ ک سوراخ کردن
to peck a hole in با نوک سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن قایق
broaches سوراخ کردن قایق
punch سوراخ ایجاد کردن
pecked بانوک سوراخ کردن
punches سوراخ ایجاد کردن
pecking بانوک سوراخ کردن
punches مهر کردن سوراخ
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
slots سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured سوراخ کردن پنچر شدن
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slotting سوراخ کردن شکاف کوچک
jabs خنجر زدن سوراخ کردن
jabbing خنجر زدن سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن چاه کندن
notch شکاف چوبخط سوراخ کردن
drill سوراخ کردن چاه کندن
jab خنجر زدن سوراخ کردن
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
puncturing سوراخ کردن پنچر شدن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
drills سوراخ کردن چاه کندن
jabbed خنجر زدن سوراخ کردن
punctures سوراخ کردن پنچر شدن
puncture سوراخ کردن پنچر شدن
notches شکاف چوبخط سوراخ کردن
loopholes سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
rupture شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loophole سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
ruptures شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
rupturing شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
pinhole سوراخ کردن برای گوشی یاز
bores وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
fraise گشادتر کردن سوراخ اره مدور
borer هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
bore وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
lanciation سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
concrete coring drill مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
punch منگنه کردن سوراخ کردن
punched منگنه کردن سوراخ کردن
impales سوراخ کردن احاطه کردن
thrust سوراخ کردن رخنه کردن در
impaled سوراخ کردن احاطه کردن
impaling سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusts سوراخ کردن رخنه کردن در
penetract رخنه کردن سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrate رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated رخنه کردن سوراخ کردن
penetrates رخنه کردن سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن نفوذ کردن
perforates سوراخ کردن نفوذ کردن
impale سوراخ کردن احاطه کردن
gimlet سوراخ کردن مته کردن
stick سوراخ کردن نصب کردن
punches منگنه کردن سوراخ کردن
gimlets سوراخ کردن مته کردن
trepanation مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
to prick at something بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
millepore مرجان سوراخ سوراخ
grids دریچه سوراخ سوراخ
grid دریچه سوراخ سوراخ
swage block قالب سوراخ سوراخ
cancellous سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellated سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellate سوراخ سوراخ اسفنجی
bottoming reamer وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
acupunctuate با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
waterholes سوراخ
borehole سوراخ
leaked سوراخ
leaks سوراخ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com