English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (3 milliseconds)
English Persian
contingencies عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
Search result with all words
contingencey forces نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
contingency option program برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
contingency plan طرح عملیات احتمالی
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
Other Matches
probable احتمالی
contingency احتمالی
possibly <adv.> احتمالی
eventual احتمالی
contingencies احتمالی
probabilistic احتمالی
even tual احتمالی
contingently <adv.> احتمالی
conceivably <adv.> احتمالی
as may be the case <adv.> احتمالی
probability cost بهای احتمالی
PE خطای احتمالی
contender برنده احتمالی
contenders برنده احتمالی
prospects مشتری احتمالی
acatalepsy فلسفهء احتمالی
prospect مشتری احتمالی
probabilism احتمالی نگری
adventure خطر احتمالی
probabilistic model الگوی احتمالی
adventures خطر احتمالی
probability limits حدود احتمالی
probable error خطای احتمالی
probable error اشتباه احتمالی
prospected مشتری احتمالی
prospecting مشتری احتمالی
probabilistic model مدل احتمالی
risk خطر احتمالی
risked خطر احتمالی
contingent liability بدهی احتمالی
contingent profit منفعت احتمالی
gambling خطر احتمالی
contingent liabilities بدهیهای احتمالی
ramifications تبعات احتمالی
risking خطر احتمالی
risks خطر احتمالی
presumptive فرضی احتمالی
contingency plan طرح احتمالی
likelier باور کردنی احتمالی
break up of the a proposed marriage به هم خوردن ازدواج احتمالی
radial probability density چگالی شعاعی احتمالی
probabilism انتخاب وجه احتمالی
likly باور کردنی احتمالی
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
likely باور کردنی احتمالی
likeliest باور کردنی احتمالی
range probable error اشتباه احتمالی برد توپ
norm point نقطه احتمالی فرود در پرش
probable باور کردنی امر احتمالی
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
buffer zones منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
dopes اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dope اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
circular probable error دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
loading for contingencies کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
searchingly بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
armed peace حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation عملیات
op عملیات
treatments عملیات
treatment عملیات
operations عملیات
subversive عملیات براندازی
computer operation عملیات کامپیوتر
flow chart شمای عملیات
flow charts شمای عملیات
concept of operations تدبیر عملیات
concrete operations عملیات عینی
counter military ضد عملیات نظامی
subversives عملیات براندازی
phases مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phase مرحله عملیات
sabotage عملیات تخریبی
covert operations عملیات پنهانی
covert operations عملیات مخفی
countermine عملیات ضد مین
counter battery عملیات ضد اتشبار
offensive عملیات افندی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
conversational operation عملیات محاورهای
continuity of operations تسلسل عملیات
continuity of operations مداومت عملیات
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
closing خاتمه عملیات
earthworks عملیات خاکی
sabotaging عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
delay action عملیات تاخیری
combat information center اطاق عملیات
offenses عملیات تعرضی
offenses عملیات افندی
base operation عملیات پایگاهی
base of operations پایگاه عملیات
amphibious operation عملیات اب خاکی
autonomous operation عملیات ازاد
autonomous operation عملیات مستقل
action جنگ عملیات
actions جنگ عملیات
actions عملیات جنگی
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
action deferred تامل در عملیات
air operations عملیات هوایی
arithmetic operation عملیات حسابی
area of operation منطقه عملیات
airborne battlefield عملیات هوابرد
offence عملیات افندی
offence عملیات تعرضی
block operation عملیات بلوک
phasing مراحل عملیات
delay عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
delays عملیات تاخیری
offensives عملیات افندی
radius شعاع عملیات
chemical operations عملیات شیمیایی
centre of activities مرکز عملیات
business type operation عملیات کامپیوتری
hostilities عملیات خصمانه
business type operation عملیات تجارتی
terrain زمین عملیات
building operations عملیات ساختمانی
hostility عملیات خصمانه
airmobile operations عملیات هوارو
delaying action عملیات تاخیری
campaign عملیات جنگی
operation manager مدیر عملیات
operation map نقشه عملیات
operation overlay کالک عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
initiatives ابتکار عملیات
initiative ابتکار عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operations research تحقیق در عملیات
finishing عملیات تکمیل
operation center مرکز عملیات
operating program برنامه عملیات
scope هدف عملیات
hot dogging عملیات نمایشی
immediate action عملیات فوری
limiting operation عملیات محدودکننده
logical operations عملیات منطقی
rehearsals تکرار عملیات
manual operation عملیات دستی
rehearsal تکرار عملیات
nature of the operation ماهیت عملیات
night operations عملیات شبانه
scope منظور از عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
over the beach operations عملیات کرانهای
synchronous operation عملیات همزمان
terminal operations عملیات بارانداز
terminal operations عملیات اسکلهای
theater of operations صحنه عملیات
thermal treatment عملیات گرمایی
war room اتاق عملیات
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
Military operations. عملیات نظامی
Construction works . عملیات ساختمانی
regions ناحیه عملیات
surface treatment عملیات سطحی
string operation عملیات رشتهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com