English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
Other Matches
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
government treasury خزانه دولت
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
open purchase خرید از بازار ازاد
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
open market operations عملیات بازار ازاد
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
jingo کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
buffer state دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
treasurership خزانه داری
treasury خزانه داری
fisk خزانه داری
tresury general خزانه داری کل
bursary خزانه داری
Exchequer خزانه داری
bursaries خزانه داری
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
procurator general کفیل خزانه داری
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
chests تابوت خزانه داری
chest تابوت خزانه داری
Treasury Department اداره خزانه داری [ در آمریکا]
powers دولت
state- دولت
power دولت
respublica دولت
government دولت
governments دولت
powered دولت
mammon دولت
stating دولت
powering دولت
stated دولت
state دولت
states دولت
vassal atate دولت پوشالی
state government دولت مرکزی
enemy state دولت دشمن
war state دولت جنگی
Whitehall دولت انگلیس
chief of state رئیس دولت
Ottawa دولت کانادا
stateless بی دولت بی وطن
state دولت استان
state property دارائی دولت
govt government دولت
military government دولت نظامی
government department وزارتخانه دولت
Warsaw دولت لهستان
office-holder کارمند دولت
mafias دولت ستیزی
Downing Street دولت انگلیس
mafia دولت ستیزی
state- دولت استان
head of the state رئیس دولت
stated دولت استان
states دولت استان
stating دولت استان
totaliarian state دولت توتالیتر
office-holders کارمند دولت
nation state دولت ملی
national state دولت ملی
nation-state دولت ملی
buffer state دولت حایل
forfeit to the state ضبط دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
nation-states دولت ملی
ambassadors ماموررسمی یک دولت
ambassador ماموررسمی یک دولت
money bag دارایی دولت
mandatary دولت قیم
government stock سهام دولت
loyalist دولت دوست
the policy of the government سیاست دولت
the body politic ملت و دولت
territory of state قلمرو دولت
puppet government دولت پوشالی
public servant مستخدم دولت
cabinet هیات دولت
cabinets هیات دولت
public debt بدهی دولت
loyalists دولت دوست
Kremlin دولت شوروی
pillars of the state ارکان دولت
government expenditures هزینههای دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
officer کارمند دولت
state budget بودجه دولت
government budget بودجه دولت
the policy of the government رویه دولت
independent state دولت مستقل
official کارمند دولت
quirinal دولت ایتالیا
public officer [American E] کارمند دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
office-holders صاحب منصب دولت
federalism اصل دولت ائتلافی
secret service دستگاه محرمانه دولت
secret services دستگاه محرمانه دولت
office-holder صاحب منصب دولت
protected state دولت تحت الحمایه
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
mandatory powers اختیارات دولت قیم
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
bounties کمک اقتصادی دولت
interpellate استیضاح کردن دولت
family allowances کمک دولت به خانوارها
cabinet کابینه هیئت دولت
cabinets کابینه هیئت دولت
subsidy کمک بلاعوض دولت
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
secret service money اعتبار سری دولت
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
dependent state دولت غیر مستقل
most favoured nation دولت کامله الوداد
land grant زمین اعطایی دولت
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
plateform اعلامیه سیاست دولت
vassal atate دولت دست نشانده
federal authorities قدرت دولت متحده
non serverign acts اعمال تصدی دولت
peculation دستبرد در مال دولت
welfare state دولت بهبود بخش
federal council مجلس دولت متحده
commissioners مامور عالی رتبه دولت
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
subsidies مکهای مالی دولت , سوبسید
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
mafia سازمان سری دولت ستیز
commissioner مامور عالی رتبه دولت
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
mafias سازمان سری دولت ستیز
porte باب عالی دولت عثمانی
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
buyer's market بازار خرید
buyers market بازار خرید
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
residents نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
Utopias دولت یا کشور کامل و ایده الی
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
governments فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
Utopia دولت یا کشور کامل و ایده الی
conscription of wealth مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
state aid کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
regie اداره کردن مالیات مستقیم توسطخود دولت
state to which one belongs دولت متبوعه siege-neutralized-neutral-buffer
eminent domain مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
residency محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
futures market بازار خرید و فروش سلف
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
state attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
libertarian طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
Uncle Sam لقب دولت ایالات متحده امریکا عمو سام
state's attorney نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
Solicitors General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Solicitor General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
food stamp program برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com