English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
Other Matches
boolean operation عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
mainframe computer مانند تعداد عملوند همزمان
monadic operator عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
company law قوانین مربوط به شرکتها
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
r.s.c قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
boolean calculus جبربول
sub- تعداد دادههای مربوط به یک داده در کلاس اصلی
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oprand عملوند
operand عملوند
literal operand عملوند لفظی
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
monadic operator اپراتور منط قی فقط با یک عملوند
zeroes دستوری که آدرس در آن عملوند است
notation که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
zero دستوری که آدرس در آن عملوند است
notations که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
zeros دستوری که آدرس در آن عملوند است
factor هر عدد در ضرب که عملوند است
factors هر عدد در ضرب که عملوند است
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
format با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
operand عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
operand فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
formats با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
interactive برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
boolean operation جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه
two address instruction دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است
unary operation عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
machine بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machined بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
three address instruction دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
postfix عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
hand سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
handing سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند
notation عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
regulations قوانین
pandect قوانین
explanation of laws شرح قوانین
admiralty law قوانین دریایی
gunnery قوانین تیراندازی
administrative law قوانین اداری
succession law قوانین وراثت
maritime law قوانین دریایی
gas laws قوانین گازها
written laws قوانین مدون
statue law قانون یا قوانین
mendelian laws قوانین مندل
forest laws قوانین جنگل
murphy's laws قوانین مورفی
newton's laws of motion قوانین نیوتون
conflict of laws تعارض قوانین
codification وضع قوانین
codification تدوین قوانین
radiation laws قوانین تابش
permissive legislation قوانین مخیره
statute book قوانین موضوعه
hovering acts قوانین ضد قاچاق
korte's laws قوانین کرت
codex مجموعه قوانین
kepler's laws قوانین کپلر
promulgation of the laws انتشار قوانین
company law قوانین شرکت
kepler laws قوانین کپلر
joule's laws قوانین ژول
interpertation of laws تفسیر قوانین
competition rules قوانین رقابت
remedial statutes قوانین اصلاحی
hague rules قوانین لاهه
zipf's laws قوانین زیف
conflict of lows تعارض قوانین
rules of the roads قوانین راه
rules of the roads قوانین دریانوردی
inland rules قوانین داخلی
infraction of rules نقض قوانین
rules of engagement قوانین درگیری
doctorine قوانین اصلی
rules of chess قوانین شطرنج
code مجموعه قوانین
rules committee کمیته قوانین
labor laws قوانین کار
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
second دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
seconded دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
seconding دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
seconds دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است
registering دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
register دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
registers دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
child labor laws قوانین کار کودکان
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
codification جمع وتدوین قوانین
military justice قوانین جزایی ارتش
codification گرد اوری قوانین
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
under these rules بموجب این قوانین
punitive article قوانین جزایی ارتش
physical که قوانین نرخ بیت
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
gunnery قوانین تیر توپخانه
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
two address instruction قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
copyright محدود شده با قوانین کپی
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
copyrights محدود شده با قوانین کپی
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
dyadic operation عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
syntax قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com