English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
Other Matches
p system سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
skid pad محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
use testing ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
assay محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
system testing ازمایش سیستم
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
captive firing ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
creep test ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
internally stored program کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
remotest ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remoter ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
checking ازمایش
vetting ازمایش
experiments ازمایش
examen ازمایش
experimentation ازمایش
assays ازمایش
assay ازمایش
testing ازمایش
experimented ازمایش
trials ازمایش
experimenting ازمایش
experiment ازمایش
trial ازمایش
screening ازمایش
shies ازمایش
g ازمایش
shy ازمایش
shying ازمایش
shied ازمایش
shyer ازمایش
tested ازمایش
shyest ازمایش
tests ازمایش
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
trial ازمایش امتحان
examinations امتحان ازمایش
test model نمونه ی ازمایش
examination امتحان ازمایش
test specimen نمونه ازمایش
test piece نمونه ازمایش
buckling test ازمایش خمشی
temptation ازمایش امتحان
intelligence test ازمایش هوش
temptations ازمایش امتحان
test equipment وسایل ازمایش
consolidation test ازمایش تحکیم
test plan طرح ازمایش
shop test ازمایش کارگاهی
cold water test pressure ازمایش فشار اب
insulation voltage فشار ازمایش
turing's test ازمایش تورینگ
test series سری ازمایش
test room اطاق ازمایش
test set دستگاه ازمایش
hanging test ازمایش کشش
tension test ازمایش کشش
triaxial test ازمایش سه بعدی
test hole چاه ازمایش
probationership ازمایش کاری
hydraulic pressure test ازمایش فشار اب
hammer test ازمایش سقوطی
image test ازمایش تصویر
retrials ازمایش مجدد
preliminary test ازمایش مقدماتی
cadmium test ازمایش با کادمیم
to bring to the proof ازمایش کردن
comparison test ازمایش مقایسهای
saturation testing ازمایش اشباعی
weathring test ازمایش فرسایش
bulging test ازمایش برامدگی
assays ازمایش سنجش
assay ازمایش سنجش
examining ازمایش کردن
retrial ازمایش مجدد
torsion test ازمایش پیچش
impact test ازمایش ضربه
buzzer test ازمایش بیرز
tests ازمایش کردن
tested ازمایش کردن
lucas test ازمایش لوکاس
test ازمایش کردن
self test ازمایش خودکار
triable ازمایش کردنی
division check ازمایش تقسیم
burn in ازمایش روشن
trial and erroe ازمایش و خطا
examines ازمایش کردن
examined ازمایش کردن
sedimentation test ازمایش تهنشینی
testing of materials ازمایش مواد
testing of materials ازمایش مصالح
testing load بار ازمایش
probational ازمایش امتحان
tester دستگاه ازمایش
hardness test ازمایش سختی
triaxial shear test ازمایش سه محوری
tester ازمایش کننده
test specimen نمونه ی ازمایش
examine ازمایش کردن
testing stand سکوی ازمایش
testing stand میز ازمایش
inspection test ازمایش کار
test bar میله ازمایش
try سنجیدن ازمایش
tries سنجیدن ازمایش
trial and error ازمایش و خطا
compressive test ازمایش تحکیم
two stage experiment ازمایش دو مرحلهای
trial and error ازمایش ولغزش
shear test ازمایش برشی
testing time زمان ازمایش
trials ازمایش امتحان
experience تجربه ازمایش
cupping test ازمایش فنجانی
random test ازمایش نامنظم
random test ازمایش پیشامدی
explosion proof ازمایش- انفجار
experimentalist اهل ازمایش
experimental design طرح ازمایش
test cases قضیه در ازمایش
drift test ازمایش رانش
absorption test ازمایش جذب
examination of the soil ازمایش خاک
load test ازمایش بار
drop test ازمایش سقوطی
blank experiment ازمایش مچ گیری
probation ازمایش امتحان
line tester ازمایش کننده خط
fatigue test ازمایش خستگی
automatic check ازمایش خودکار
cup test ازمایش قاشقی
deep drawing test ازمایش کاسگری
factorial design ازمایش فاکتوریل
test tube لوله ازمایش
spot test ازمایش فوری
trier ازمایش کننده
triers ازمایش کننده
test tubes لوله ازمایش
crippling test ازمایش لهیدگی
test case قضیه در ازمایش
gaff ازمایش سخت
beta test ازمایش بتا
experimentally از راه ازمایش
furnaces بوته ازمایش
check point نقطه ازمایش
furnace بوته ازمایش
chalktest ازمایش اب ناپذیری با گچ
evaluation score نمره ازمایش
rattler test ازمایش تورق
beta testing ازمایش بتا
rattler test ازمایش تردی
material testing ازمایش مصالح
final test ازمایش نهائی
drop test ازمایش ضربهای
flattening test ازمایش توزیعی
quiz ازمایش کردن
test clip گیره ازمایش
tensile test ازمایش کششی
tensile test ازمایش کشش
test bed صفحه ازمایش
gage ازمایش کردن
quizzes ازمایش کردن
test bed میز ازمایش
test bay میدان ازمایش
approving ازمایش کردن
approves ازمایش کردن
doubling test ازمایش تا شویی
approve ازمایش کردن
test bay حوزه ازمایش
program testing ازمایش برنامه
test announcement نتیجه ازمایش
test course مسافت ازمایش
experiencing تجربه ازمایش
alpha testing ازمایش الفا
gauge ازمایش کردن
experiences تجربه ازمایش
psychometry ازمایش هوش
stripping test ازمایش زدودن
gauged ازمایش کردن
tally plate برچسب ازمایش
gauges ازمایش کردن
automatic testing ازمایش خودکار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com