Dictiornary-Farsi | عمل اوردن ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (12 milliseconds)

English	Persian
manufacture	عمل اوردن ساخت
manufactured	عمل اوردن ساخت
manufactures	عمل اوردن ساخت


Other Matches

work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
governmentalize	تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing	بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize	بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
grasps	بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp	بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped	بچنگ اوردن گیر اوردن
terrtorialize	محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
syntheses	ساخت
synthesis	ساخت
manufacturing	ساخت
manufactory	ساخت
make up	ساخت
construction	ساخت
habitus	ساخت
structures	ساخت
making	ساخت
make-up	ساخت
invenit	ساخت
generations	ساخت
generation	ساخت
constructions	ساخت
structure	ساخت
manufacture	ساخت
performance	ساخت
manufactured	ساخت
manufactures	ساخت
fabrication	ساخت
workmanship	ساخت
formation	ساخت
performances	ساخت
designs	ساخت
design	ساخت
textures	ساخت
structuring	ساخت
texture	ساخت
substandard	بد ساخت
form	ساخت
fecit	ساخت
compositions	ساخت
formed	ساخت
unstructured	بی ساخت
conformation	ساخت
forms	ساخت
composition	ساخت
built	ساخت
block structured	با ساخت کندهای
capital structure	ساخت سرمایه
static structure	ساخت ایستا
covin	ساخت وپاخت
shopped	محل ساخت
tectonic	زمین ساخت
tectonics	زمین ساخت
elaborating	ساخت استاد
elaborates	ساخت استاد
elaborated	ساخت استاد
elaborate	ساخت استاد
shops	محل ساخت
class structure	ساخت طبقاتی
block structure	ساخت کندهای
american make	ساخت امریکایی
well made	خوش ساخت
collusion	ساخت وپاخت
collusion	ساخت و پاخت
home-made	ساخت میهن
structuralism	ساخت گرایی
structuralist	ساخت گرای
structuralists	ساخت گرای
production time	زمان ساخت
manufacturing	صنعت ساخت
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
brand names	علامت ساخت
reconstitutes	تجدید ساخت
building blocks	کنده ساخت
building block	کنده ساخت
agro industry	کشت و ساخت
grafts	ساخت وپاخت
grafted	ساخت وپاخت
affect structure	ساخت عاطفه
graft	ساخت وپاخت
tree structure	ساخت درختی
brand name	علامت ساخت
design and construction	طراحی و ساخت
social strcture	ساخت اجتماعی
formatio reticularis	ساخت شبکهای
makes	ساخت ترکیب
makes	رسیدن به ساخت
dynamic structure	ساخت پویا
make	ساخت ترکیب
make	رسیدن به ساخت
make	ساختمان ساخت
latent structure	ساخت نهفته
reconstitute	تجدید ساخت
reconstituted	تجدید ساخت
machine made	ساخت ماشین
reconstituting	تجدید ساخت
deep structure	ژرف ساخت
factory order	سفارش ساخت
production	ارائه ساخت
reticular formation	ساخت شبکهای
file structure	ساخت پرونده
group structure	ساخت گروهی
field strcture	ساخت میدانی
home made	ساخت داخلی
home made	ساخت بومی
homemade	ساخت میهن
infra structure	زیر ساخت
man-made	ساخت بشر
man made	ساخت بشر
productions	ارائه ساخت
family structure	ساخت خانواده
data structure	ساخت داده ها
covinous	ساخت وپاختی
assembly	نصب ساخت
phrase structure	با ساخت عبارتی
rebuild	تجدید ساخت
rebuilds	تجدید ساخت
control structure	ساخت کنترل
population structure	ساخت جمعیت
power structure	ساخت قدرت
production process	روند ساخت
shop	محل ساخت
production cost	ارزش ساخت
program structure	ساخت برنامه
prototyping	ساخت یک نمونه
personality structure	ساخت شخصیت
perceptual structure	ساخت ادراکی
manufacture cost	ارزش ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
manufacture process	فراگرد ساخت
manufacturing cost	هزینه ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
market structure	ساخت بازار
mental structure	ساخت ذهنی
new built	تازه ساخت
new buit	تازه ساخت
newmade	تازه ساخت
simple structure	ساخت ساده
workmanship	کار ساخت
confections	ترکیب ساخت
structured	دارای ساخت
structured	ساخت یافته
forbade	نا مقدور ساخت
confection	ترکیب ساخت
structure	ساختار ساخت
structures	ساختار ساخت
structuring	ساختار ساخت
makes	ساختمان ساخت
colludes	ساخت وپاخت کردن
colluding	ساخت وپاخت کردن
construct	ایجاد کردن ساخت
constructs	ایجاد کردن ساخت
the lord will provide	خداوسیله خواهد ساخت
colluded	ساخت وپاخت کردن
he betray himself	او خودرا رسوا ساخت
collude	ساخت وپاخت کردن
clinker	آجر [ساخت و ساختمان]
brick-bat	آجر [ساخت و ساختمان]
clay brick	آجر [ساخت و ساختمان]
glandulation	ترکیب و ساخت غدد
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
structured interview	مصاحبه ساخت دار
development order	دستور ساخت اماد
structural psychology	روانشناسی ساخت گرا
production	کنترل ساخت یک محصول
brick	آجر [ساخت و ساختمان]
structured english	انگلیسی ساخت یافته
constructing	ایجاد کردن ساخت
constructed	ایجاد کردن ساخت
productions	سرعت ساخت محصول
style	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
productions	کنترل ساخت یک محصول
design	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
productions	عمل اوری ساخت
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
man made wealth	ثروت ساخت بشر
man made goods	کالاهای ساخت بشر
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
Intel	بیتی ساخت intel
it occasioned his death	مرگ اورافراهم ساخت
production	سرعت ساخت محصول
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
fabrication	ساختمان طرز ساخت
claybrick	آجر [ساخت و ساختمان]
production	عمل اوری ساخت
devised	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devise	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
file structure	ساخت پرونده ساختمان فایل
brick	آجر سفالی [ساخت و ساختمان]
devising	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devises	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
cement mixer	بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
structures coding	برنامه نویسی ساخت یافته
structured programming	برنامه نویسی ساخت یافته