English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
gastrectomy عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
Other Matches
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
contract termination فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
to p the well تمام یاقسمتی ازاثاثیه چاه کنی را ازسرچاه نفت برداشتن وبردن
gastroscope اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
stomaching معده
orifice of the stomack معده
stomachs معده
foul stomach معده پر
the inner man معده
stomached معده
kyte معده
maw معده
tummies معده
stomach معده
tummy معده
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
saburra اخلاط معده
gastroscopy معاینه معده
maw حفره معده
pyrosis سوزش معده
f.of the stomach ته یاقعر معده
gastrolith سنگ معده
collywobbles درد معده
gastroptosis سقوط معده
epigastrium روی معده
gastritis اماس معده
cramp of stomach درد معده
rot gut معده خراب کن
heartburn سوزش معده
stomach pump تنقیهی معده
stomach pumps تنقیهی معده
antacid ضداسید معده
cardialgia دردفم معده
gastritis ورم معده
stomachache درد معده
gastritis التهاب معده
gastric ulcer زخم معده
gastric juice شیره معده
craw معده جانور
pneumogastric nerve پی با عصب شش و معده
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
terminates تمام شدن تمام کردن
gastro enteritis اماس معده وروده
gastrointestinal مربوط به معده و روده
polygastric دارای چندین معده
breadbasket معده ناحیه حاصلخیز
antacid دوای ضد ترشی معده
gastroenteritis ورم معده و رودهها
gastroptosis پایین افتادن معده
ascarid کرم معده اسکاریس
tummy upset [coll.] ناراحتی معده [پزشکی]
stomach upset ناراحتی معده [پزشکی]
dyspepsy ناراحتی معده [پزشکی]
indigestion ناراحتی معده [پزشکی]
abdominal pain معده درد [پزشکی]
stomach pain معده درد [پزشکی]
upset stomach ناراحتی معده [پزشکی]
psalterium معده سوم نشخوارکنندگان
mesogaster معده بند ناحیه ناف
gastric fever تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenterology مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
gastroenteritis التهاب معده و رودهی باریک
gastro enteric وابسته به معده وروده معدی امعائی
mesogaster پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
solar plexus شبکه عصبی ناحیه زیر معده
achlorhydria فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
ingestion قورت دادن داخل معده کردن
peptic gland دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
gastrin هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsin پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsine پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
partite قسمتی
portion قسمتی
triploidy سه قسمتی
triplex سه قسمتی
portions قسمتی
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
another guess قسمتی دیگر
sector قسمتی ازجبهه
pate سر یا قسمتی از سرانسان
triploid سه قسمتی سه بخشی
tripartition سه قسمتی کردن
spirit حمیت قسمتی
spiriting حمیت قسمتی
sectors قسمتی ازجبهه
plank قسمتی ازبرنامه
legs قسمتی از مسابقه
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
flattest قسمتی از یک عمارت
partial بخشی قسمتی
esprit de corps روحیه قسمتی
esprit حمیت قسمتی
esprit de corps حمیت قسمتی
spirit de corps روحیه قسمتی
leg قسمتی از مسابقه
spirit de corps حمیت قسمتی
flat قسمتی از یک عمارت
double cloister راهرو دو قسمتی
split second قسمتی از ثانیه
rebate پرداخت قسمتی از بدهی
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
section charge خرج چند قسمتی
ram's horn قسمتی ازاستحکامات خندق
winging قسمتی از یک بخش یا ناحیه
creases قسمتی از زمین کریکت
march unit قسمتی ازستون راهپیمایی
expansion joint اتصال چند قسمتی
part [ial] payment of a fine پرداخت قسمتی از جریمه
crease قسمتی از زمین کریکت
creased قسمتی از زمین کریکت
aliquot part charge خرج چند قسمتی
rebates پرداخت قسمتی از بدهی
striking out pleading حذف قسمتی از مدافعات
fractions کسر درصدی از قسمتی از
fraction کسر درصدی از قسمتی از
lobotomy برش قسمتی از مغز
lobotomies برش قسمتی از مغز
modules قسمتی از سفینه فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
creasing قسمتی از زمین کریکت
helmeted دارای قسمتی که مانندخودباشد
neck of the woods <idiom> ناحیه یا قسمتی از کشور
ulcers زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
ulcer زخم معده قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن
aliquot propelling charge خرج پرتاب چند قسمتی
fractional damage خسارت وارده به قسمتی از وسیله
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
hash mark قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
freeboard قسمتی از قایق که بیرون اب است
pneumonectomy قطع وبرداشتن ریه با قسمتی از ان
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
barons شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
slot charter اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
necks قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
baron شخص مهم وبرجسته در هر قسمتی
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
zaps پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapping پاک نمودن قسمتی از برنامه
zapped پاک نمودن قسمتی از برنامه
neck قسمتی از سر چوب گلف ولاکراس
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
zap پاک نمودن قسمتی از برنامه
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
displacement hull قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
dairy قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
cropped حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crops حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crop حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
fat bits بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
paleocene قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
flushes خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
cymric وابسته به سیمر قسمتی ازبریتانیای کبیر
lectionary ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
dairies قسمتی ازمزرعه که لبنیات تهیه میکند
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
tail skid قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
flush خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
flushing خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
remove برداشتن
lifts برداشتن
moistening نم برداشتن
ingather برداشتن
flaws مو برداشتن
removes برداشتن
lift برداشتن
flaw مو برداشتن
to mop up برداشتن
lifted برداشتن
lifting برداشتن
remove از جا برداشتن
ingether برداشتن
sublate برداشتن
delete برداشتن
deleted برداشتن
deletes برداشتن
deleting برداشتن
to run away with برداشتن
pickup برداشتن
takes برداشتن
to take up برداشتن
take برداشتن
pick up برداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com