Dictiornary-Farsi | عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
dysfunction	عمل یا کار معلول وغیر عادی عدم کار


Other Matches

countertenor	خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
countertenors	خوانندهای که صدای بسیار بلند وغیر عادی دارد
routinize	عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
hypermnesia	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
dysgenic	معلول
imperfective	معلول
effect	معلول
disabled	معلول
effected	معلول
effecting	معلول
due to	معلول
handicapped	معلول
emergent	معلول
caused	معلول
laity	غیر فنی وغیر علمی
slang	واژه عامیانه وغیر ادبی
un-	پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
UN	پیشوند بمعنی "لا" و " نه " وغیر و "عدم " و "نا"
casuistry	استدلال غلط وغیر منطقی
effect and cause	معلول و علت
cause and effect	علت و معلول
mentally handicapped	معلول ذهنی
physically handicapped	معلول جسمی
visually handicapped	معلول دیداری
a posteriori	از معلول به علت
a priori	از علت به معلول
aurally handicapped	معلول شنیداری
under the counter	داروی بدون نسخه وغیر مجاز
xylose	قند متبلور وغیر قابل تخمیر
submicroscopic	خیلی ریز وغیر مریی بامیکروسکوپ
effect	عملی کردن معلول
effecting	عملی کردن معلول
effected	عملی کردن معلول
non compos mentis	دارای فکر معلول
binds	الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
fibrin	ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
pyrrhic	وتدی که مرکب از دوهجای کوتاه وغیر مشددباشد
bind	الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
burke	بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
causal nexus	رابطه میان علت و معلول
rehabilitant	بیمار یا معلول درحال نوتوانی
apriori	ازعلت به معلول پی بردن استقرایی
causally	نسبت میان علت و معلول
cadastre	مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
priori	باب پی کردن بردن از علت به معلول
etiology	سبب و اثرشناسی مبجث علت و معلول
dynamic relation	روابط میان جوهروعرض یاعلت و معلول
scrubs	زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub	زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed	زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing	زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
deduction	استنباط پی بردن ازکل به جزء یاازعلت به معلول
aposteriori	از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
scrawling	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled	با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
presbyteries	داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery	داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
conventicle	انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
run of the mill	عادی
groovy	عادی
uncritically	عادی
uncritical	عادی
run-of-the-mill	عادی
habitual	عادی
wonted	عادی
routines	عادی
routinely	عادی
gen	عادی
ordinary	عادی
unexceptional	عادی
routine	عادی
customary	عادی
normal	عادی
commoners	عادی
private	عادی
privates	عادی
naked	عادی
regulars	عادی
regular	عادی
commonest	عادی
common	عادی
normal good	کالای عادی
normal maintenance	محافظت عادی
average conditions	شرایط عادی
normal price	قیمت عادی
average revenue	قیمت عادی
ornery	عادی معمولی
normal profit	سود عادی
preternatural	غیر عادی
anomalous	غیر عادی
ornary	عادی معمولی
ordinary shareholder	سهامدار عادی
customarily	بطور عادی
ordinary share	سهام عادی
ordinary passport	پاسپورت عادی
ordinary income	درامد عادی
onery	عادی معمولی
one's self	در حال عادی
abnormous	غیر عادی
normal voltage	ولتاژ عادی
normal termination	پایان عادی
normal range	محدوده عادی
common foul	خطای عادی
normal form	صورت عادی
normal exit	درروی عادی
deed under private seal	سند عادی
deed under private signature	سند عادی
private document	سند عادی
the inevitable	چیزهای عادی
overage	سن عادی را گذرانده
in the course of nature	بطریق عادی
in the a way	بطریق عادی
regular price	قیمت عادی
supernormal	فوق عادی
routine message	پیام عادی
habitualness	عادی بودن
habitual way of doing anything	راه عادی
general creditor	طلبکار عادی
eupnoea	تنفس عادی
deed under private	سند عادی
unwashed	جزومردم عادی
nonsingular matrix	ماتریس عادی
nominal price	قیمت عادی
private decument	سند عادی
matter of course	چیز عادی
matten of course	جیز عادی
common block	قرقره عادی
macro	بطورغیر عادی
common stock	سهام عادی
common stocks	سهام عادی
ordinary shares	سهام عادی
private decument	عقد عادی
procedure message	پیام عادی
common whipping	بست عادی
consuetudinary	عادی معمول
the common run of men	مردمان عادی
usual	عادی مرسوم
normally	بطور عادی
inevitability	امر عادی
unwonted	غیر عادی
typical <adj.>	بافت عادی
addicts	عادی کردن
addict	عادی کردن
oneself	در حال عادی
commons	مردم عادی
ruck	مردم عادی
rucks	مردم عادی
workaday	معمولی عادی
off the beaten track <idiom>	غیر عادی
normality	حالت عادی
normality	عادی بودن
normal	عادی معمولی
normalization	عادی شدن
eccentric	غیر عادی
eccentrics	غیر عادی
subnormal	مادون عادی
queer	غیر عادی
norms	روش عادی
queerer	غیر عادی
norm	روش عادی
queerest	غیر عادی
abnormal	غیر عادی
supranormal <adj.>	فوق عادی
rife	فراوان عادی
naturals	دیوانه عادی
routinely	طریقه عادی
natural	دیوانه عادی
routines	امر عادی
routines	کار عادی
uncommon	غیر عادی
routines	طریقه عادی
routinely	کار عادی
commonly	بطور عادی
uncommonly	غیر عادی
nutcases	غیر عادی
abnormally	غیر عادی
nutcase	غیر عادی
routine	کار عادی
wear and tear	فرسودگی عادی
routine	طریقه عادی
routinely	امر عادی
routine	امر عادی
log normal distribution	لگاریتم توزیع عادی
stock	عادی ازلحاظ مدل
stocked	عادی ازلحاظ مدل
rayleigh scattering	تفرق عادی تابشها
chore	کارهای عادی و روزمره
Fantastic architecture	معماری غیر عادی
averaging	درجه عادی میانگین
routine work	کار تکراری عادی
averages	درجه عادی میانگین
averaged	درجه عادی میانگین
ordinary life insurance	بیمه عمر عادی
average	درجه عادی میانگین
chores	کارهای عادی و روزمره
anomalous curve	منحنی غیر عادی
oblique	طرح حرف عادی کج
the rank and file	توده مردم عادی