English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (2 milliseconds)
English Persian
known data عناصر تیرمعلوم
Other Matches
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ingredients عناصر
ingredient عناصر
minor elements عناصر جزئی
minor elements عناصر فرعی
orbital element عناصر مداری
clemency اعتدال عناصر
firing data عناصر تیر
meteorological data عناصر هواسنجی
known data عناصر معلوم
job elements عناصر شغلی
transmutation تبدیل عناصر
intelligence data عناصر اطلاعات
essential elements عناصر ضروری
gft setting عناصر خط کش تیر
combat , elements عناصر رزمی
component operation عناصر عملیاتی
conversion of data تبدیل عناصر
column head عناصر سرستون
trace elements عناصر کمیاب
cantilever elements عناصر کنسولی
data element عناصر اطلاعات
target indications عناصر هدف
representative elements عناصر نماینده
basic data عناصر تیر اولیه
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
combat , elements عناصر درگیر در رزم
force augmentation عناصر تقویتی یکان
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
constituent elements of crime عناصر متشکله جرم
interrupted [عناصر معماری منقطع]
transition series گروه عناصر واسطه
treadway پل برای عناصر پیاده
data سوابق عناصر داده ها
chart data عناصر تیر نقشهای
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
head عناصر اولیه ستون
periocic table جدول تناوبی عناصر
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines [عناصر بنایی شبیه پایه]
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
direct plotting تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
filters حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
combinational آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
articulation [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
neglects این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglect این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglecting این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
centerpiece [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglected این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
repeat بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com