Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English
Persian
cantilever elements
عناصر کنسولی
Other Matches
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
consular
کنسولی
consulship
کنسولی
consular fee
کارمزد کنسولی
consular corps
هیات کنسولی
consulate
اداره کنسولی
consulates
اداره کنسولی
compss-window
پنجره کنسولی
consular agent
نماینده کنسولی
consular representation
نمایندگی کنسولی
exclusive jurisdiction
حق قضاوت کنسولی
consulship
سمت کنسولی
consular officer
مامور کنسولی
consular convention
عهد نامه کنسولی
cantilevered deep beam
تیر تیغه کنسولی
proconsul
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی
praetorian
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
ingredient
عناصر
ingredients
عناصر
intelligence data
عناصر اطلاعات
essential elements
عناصر ضروری
column head
عناصر سرستون
target indications
عناصر هدف
data element
عناصر اطلاعات
combat , elements
عناصر رزمی
conversion of data
تبدیل عناصر
representative elements
عناصر نماینده
trace elements
عناصر کمیاب
component operation
عناصر عملیاتی
orbital element
عناصر مداری
meteorological data
عناصر هواسنجی
gft setting
عناصر خط کش تیر
known data
عناصر معلوم
transmutation
تبدیل عناصر
firing data
عناصر تیر
known data
عناصر تیرمعلوم
minor elements
عناصر فرعی
clemency
اعتدال عناصر
minor elements
عناصر جزئی
job elements
عناصر شغلی
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
chart data
عناصر تیر نقشهای
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
basic data
عناصر تیر اولیه
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
treadway
پل برای عناصر پیاده
transition series
گروه عناصر واسطه
periocic table
جدول تناوبی عناصر
data
سوابق عناصر داده ها
head
عناصر اولیه ستون
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
arrays
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
direct plotting
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
directors
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
arrays
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
universal
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
electrothermal printer
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
basic data
دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com