Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
Other Matches
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift service
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
air defense element
عنصر پدافند هوایی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
air control
کنترل هوایی
aircontroller
کنترل کننده هوایی
control area
منطقه کنترل هوایی
air control party
گروه کنترل هوایی
initial point
نقطه کنترل هوایی
airspace control
کنترل فضای هوایی
air controlman
نگهبان کنترل هوایی
homing station
رادارهای کنترل هوایی
control zone
منطقه کنترل هوایی
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
air control point
نقطه کنترل مسیر هوایی
air control ship
ناو کنترل حرکات هوایی
air traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
air control and reporting center (c.r.c.
مرکز کنترل و گزارش هوایی
air-traffic control
کنترل عبور و مرور هوایی
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
forward air control post
ایستگاه کنترل هوایی جلو
air movement section
قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
control zone
منطقه فضای هوایی تحت کنترل
free lance
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
air raid reporting control ship
گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air traffic regulation and identificatio
سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
filter center
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
freddie
اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
positive control
کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
zmarker beacon
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
midnight
فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
airlift capacity
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
controlled airspace
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift
ترابری هوایی
airlifted
ترابری هوایی
airlifts
ترابری هوایی
airlifting
ترابری هوایی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
tactical airlift
ترابری تاکتیکی هوایی
air movement of patients
ترابری هوایی بیماران
air carrier
شرکت ترابری هوایی
air transport group
گروه ترابری هوایی
air transportable
قابل ترابری هوایی
synchro
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
controlled pattern
بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
attached airlift service
یکان ترابری هوایی زیرامر
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
air tropping
ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
line chief
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fly through
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch
قسمت هوایی رسته هوایی
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
splashing
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
photogrammetry
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
channel airlift
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
elements
عنصر
member
عنصر
members
عنصر
element
عنصر
isomeric
هم عنصر
component
عنصر
masurium
عنصر 34
agent
عنصر
agents
عنصر
components
عنصر
minor constituent
عنصر جزئی
signal element
عنصر علامتی
minor constituent
عنصر فرعی
start element
عنصر شروع
symmetry element
عنصر تقارن
shunt element
عنصر موازی
service element
عنصر اداری
abiotic element
عنصر نازیوه
abiotic element
عنصر بیجان
passive element
عنصر غیرعامل
ingredients
عنصر سازنده
alloying agent
عنصر الیاژی
chemical element
عنصر شیمیایی
Elementarism
عنصر نگری
ingredient
عنصر سازنده
nand element
عنصر نقیض و
code element
عنصر رمز
stop element
عنصر ایست
weak minded
سست عنصر
coupling element
عنصر پیوست
tracer element
عنصر ردیاب
disafected person
عنصر نامطلوب
data element
عنصر داده
threshold element
عنصر استانهای
thermocouple
عنصر حرارتی
tactical element
عنصر تاکتیکی
coupling element
عنصر اتصال
transition element
عنصر واسطه
absorbing element
عنصر جذب
wallydraigle
سست عنصر
logic element
عنصر لاجیک
logic element
عنصر منطقی
electronic element
عنصر الکترونیکی
part
عنصر اصلی
identity element
عنصر یکسانی
weakling
سست عنصر
weaklings
سست عنصر
inverse element
عنصر وارون
accommpanying element
عنصر همراه
active element
عنصر فعال
weak-kneed
سست عنصر
cryotron
عنصر برودتی
element
عنصر عملیاتی
picture element
عنصر تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com