Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9 milliseconds)
English
Persian
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
Search result with all words
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
Other Matches
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared
مادون قرمز
infera red
مادون قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
infrared
وابسته به اشعه مادون قرمز
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
detectors
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
imagery sortie
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
spectrozonal photography
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
trimetrogon
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
lens distortion
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
subordinates
مادون
subordinate
مادون
subordinated
مادون
subordinating
مادون
puisne
مادون
subs
مادون
sub
مادون
subjacent
مادون
inferior
مادون
below
مادون
behindhand
مادون
subordinative
مادون
inferiors
مادون
subject
تحت مادون
subnormal
مادون عادی
infrasonics
مادون صوت
subjected
تحت مادون
subjecting
تحت مادون
subjects
تحت مادون
subhuman
مادون انسان
subservient
مادون سودمند
infrahuman
مادون انسان
infrasonic
مادون صوت
subsonic
مادون صوت
non fatal offences against the person
مادون نفس
ultraviolet
اشعه مادون بنفش
subsonic flow
جریان مادون صوت
subnormality
مادون عادی بودن
subalterns
افسر جزء مادون
infrasonic frequency
فرکانس مادون صوت
infrasonic wave
موج مادون صوت
subaltern
افسر جزء مادون
subsonic
مادون سرعت سیر صوت
praetor
قاضی یاافسر مادون کنسول
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
praetorian
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
photography
عکاسی
photogeny
عکاسی
photographic accessories
لوازم عکاسی
photochromy
عکاسی رنگی
photographic
وابسته به عکاسی
flashlights
لامپ عکاسی
photography
لوازم عکاسی
photographic strip
باند عکاسی
filmed
فیلم عکاسی
film
فیلم عکاسی
wirephoto
عکاسی رادیویی
aerial photography
عکاسی هوائی
photographic strip
نوار عکاسی
photoionization
یونش عکاسی
photographic fixing
ثبوت عکاسی
photographic scale
مقیاس عکاسی
shutterbug
عاشق عکاسی
photographic chemistry
شیمی عکاسی
kodak
دوربین عکاسی
heliochrome
عکاسی رنگی
flash photography
عکاسی شب بابرق
dark room
تاریکخانه عکاسی
telephoto
عکاسی رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
line of collimation
خط محور عکاسی
flashes
فلاش عکاسی
brownie
یکجوردوربین عکاسی
fax
عکاسی رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
imagery
عکاسی هوایی
brownies
یکجوردوربین عکاسی
flashed
فلاش عکاسی
flash
فلاش عکاسی
flashlight
لامپ عکاسی
upwash
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
photoflash
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
filmstrip
فیلم عکاسی 53 میلمتری
safelight
چراغ تاریکخانه عکاسی
fan cameras
دوربینهای عکاسی منظرهای
exposure station
ایستگاه عکاسی هوایی
negative photo plane
افق شیشه عکاسی
fixer
دوای ثبوت عکاسی
bombardment photography
عکاسی از بمباران هوایی
image format
اندازه شیشه عکاسی
telephotography
عکاسی از راه دور
to print out
چاپ کردن در عکاسی
camera axis
محور دوربین عکاسی
camera nadir
محورلولایی دوربین عکاسی
flash lamp
لامپ پر نور عکاسی
heliocheomy
عکاسی بارنگ طبیعی
flash bulb
فلاش دوربین عکاسی
vidicon
لوله دوربین عکاسی
photographically
از روی علم عکاسی
image format
اندازه فیلم عکاسی
dicing photography
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
exposure scale
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
(iris) diaphragm
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
iris
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
isocentre
خط المرکزین دوربین عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
cameras
دوربین یا جعبه عکاسی
flashbulb
لامپ پرنور فلاش عکاسی
photocopy
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
photocopied
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
folded optics
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photomap
نقشه برداری بوسیله عکاسی
camera magazine
جعبه محتوی فیلم عکاسی
photoengraving
گراور سازی بوسیله عکاسی
flashbulbs
لامپ پرنور فلاش عکاسی
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopying
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
imagery
شبیه سازی عکاسی کردن
photogravure
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
sortie plot
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
time exposure
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
telecamera
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
ground position
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
canadian , grid
سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
zoom lens
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
zoom lenses
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
negatives
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
denitometer
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
coverage index
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
negative
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
crab angle
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
pantoscope
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
tip
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tipping
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
box camera
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
latensification
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
light trap
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
panoramic camera
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
camera cycling rate
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
rubrics
خط قرمز
red line
خط قرمز
sanguineous
قرمز
redheads
مو قرمز
laky a
قرمز
redhead
مو قرمز
ponceau
قرمز
aka
قرمز
red
<adj.>
قرمز
gules
قرمز
vermilion
قرمز
vermeil
قرمز
vermillion
قرمز
vinaceous
قرمز
raddle
گل قرمز
bloodshot
قرمز
redder
قرمز
cramoisy
قرمز
reddest
قرمز
reds
قرمز
coralline
قرمز
rubric
خط قرمز
erythroid
قرمز
erythrean
قرمز
phenol red
قرمز فنول
redlining
خط قرمز کشیدن
chilli pepper
فلفل قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
oxide of copper
توتیای قرمز
red peppers
فلفل قرمز
Red chilli
فلفل قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com